نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 171
ظرف خارج جاى گرفته باشد و رابطه آنها رابطه ظرف و مظروف باشد؛ بلكه
موجود خارجى، يعنى خود خارج، يعنى مرتبهاى از مراتب خارج. بنابراين، موجود خارجى
و خارج، با يكديگر متّحدند. موجود ذهنى نيز چيزى نيست كه در ظرف ذهن گنجانيده
شود؛ بلكه خود، مرتبهاى از مراتب ذهن و خود ذهن است و بدينترتيب، ذهن و موجود
ذهنى- و به عبارت ديگر: عاقل و معقول- با يكديگر متّحدند.
[1]
وى اين بيان را بيانى محكم مىشمارد، مشروط به اينكه خواننده و
شنونده آن، از نيروى حدسى صايب و توانمند، برخوردار باشد.
[2]
5. طريقه حركت جوهرى
فيلسوفانى كه اشتداد در جوهر يا حركت جوهرى را پذيرفتهاند، ناگزيرند
كه اتحاد عاقل و معقول را پذيرا شوند؛ چراكه تمام صورتهاى عقلىاى كه نفس ناطق
انسانى به آنها دست مىيابد، اشتداد جوهرى و كمال وجودى خود نفس است و اگر غير از
اين باشد، نفس هيچگونه تكاملى پيدا نكرده است.
نفس آدمى از دوران كودكى تا پيرى، مراحلى طى كرده و از نقص به كمال و
از قوّه به فعل و از فقدان به وجدان رسيده و نمىتوان گفت: نفس آدم پير، همان نفس
كودك است كه اعراض و اوصافى به آن ضميمه شده و در ذات آن هيچگونه اشتداد و تكاملى
پديد نيامده است. حتّى كسانىكه حركت جوهرى را انكار كردهاند، بايد اعتراف كنند
كه نفس آدم پير، عينا همان نفس كودك- كه تغيير اوصاف داده و در ذات آن، تحوّل و
تكاملى پديد نيامده- نيست.
گاهى برخى از اعترافهاى منكران حركت جوهرى با اعتقاد آنها به نفى
حركت