نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 155
نظريّه فلوطينsonitolP
او كه فيلسوفى نو افلاطونى بود و از 204 تا 270 ميلادى مىزيسته و به
وحدت وجود گرايش داشته و خدا را مبدء المبادى و غاية الغايات مىشناسد [1]، مىگويد:
ينبغي أن تعلم أنّ البصر إنّما ينال الأشياء الخارجة منه، و لا
ينالها حتّى يكون هو هي ... و كذلك المرء العقليّ إذا ألقى بصره على الأشياء
العقليّة لم ينلها حتّى يكون هو و هي شيئا واحدا؛
[2]
سزاوار است دانسته شود كه چشم به اشياى خارج نايل مىشود و تا چشم،
آن اشياى خارج نگردد، به آنها نايل نمىشود ... و همينطور انسان عقلى هرگاه ديده
عقل را بر اشياى عقلى بيفكند، به آنها نايل نمىشود، تا اينكه عقل و آن اشيا، يكى
شوند.
او هم به اتحاد چشم با اشياى خارج و هم به اتحاد عقل با معقولها،
نظر دارد.
نكته مهمى كه از نظريّه فلوطين استفاده مىشود، اتحاد مدرك و مدرك
است؛ چرا كه او تنها به ذكر اتحاد عاقل و معقول، بسنده نكرده، بلكه به اتحاد حسّ
بصرى با مبصرات نيز توجه كرده است. بنابراين، بايد گفت: نه تنها عاقل و معقول،
بلكه حاسّ و محسوس و متخيّل و متخيّل و متوهّم و متوهّم با يكديگر اتحاد دارند.
بديهى است كه اشتراك آنها در اتحاد قوّه ادراك با محصولات ادراكى است
و براى همين است كه در عين اشتراك، اختلاف هم دارند. فلوطين مىگويد:
إنّ البصر يقع على خارج الأشياء و العقل على باطن الأشياء ... و
البصر كلّما أطال النّظر إلى الشيء المحسوس به، أضرّ به حتّى يصيّره خارجا من
الحسّ لا يحسّ شيئا فأمّا البصر العقليّ، فيكون على خلاف ذلك، أعني أنّه كلّما
أطال