نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 142
البته فرقى ميان اتّصال مشّاييان و شهود صدر المتألّهين وجود دارد و
آن اينكه آنها به ارباب انواع و مثل نورى معتقد نيستند؛ ولى وى معتقد است.
شيخ الرئيس بر حقّانيّت اتّصال نفس با عقل فعّال پاى فشرده و گفته
است:
و هؤلاء- أيضا- قد يقولون: إنّ النّفس النّاطقة إذا عقلت شيئا،
فإنّما يعقل ذلك الشيء باتّصالها بالعقل الفعّال. و هذا حق.
تا اينجا اختلافى ميان شيخ الرئيس و پيروان فرفوريوس مشّايى وجود
ندارد. هر دو پذيرفتهاند كه بدون اتّصال نفس به عقل فعّال، هيچگونه تعقّلى ممكن
نيست و هيچگونه صورتى از صورتهاى عقلى، شكار نفس ناطقه آدمى نمىشود؛ بلكه انبيا
هم بدون اين اتّصال، به حقايق وحيانى كه آنها هم جداى از عقلانيّت نيستند، دسترسى
پيدا نمىكنند و البته عقلانيّت وحى نبوى در درجهاى است كه هيچ عقلى به آن درجه
نمىرسد.
يگانگى و عدم يگانگى اتّصال و اتحاد
اختلاف بوعلى سينا با پيروان فرفوريوس بر سر اين است كه آنها اتّصال
و اتحاد را يكى گرفتهاند و شيخ الرئيس آنها را يكى ندانسته است.
آنها معتقدند كه نفس پس از اتّصال به عقل فعّال با عقل مستفاد متّحد
مىشود. عقل فعّال نيز بر اثر اتّصال به نفس، با عقل مستفاد، اتحاد پيدا مىكند و
چون عقل مستفاد هم با نفس اتحاد دارد و هم با عقل فعّال، بايد نفس و عقل فعّال نيز
با هم متّحد باشند. [1]
شيخ الرئيس پس از قبول حقّانيّت مسئله اتّصال، به بيان توهّم پيروان
فرفوريوس- كه اتّصال و اتحاد را يكى دانستهاند- پرداخته، مىگويد:
قالوا: و اتّصالها بالعقل الفعّال هو أن تصير هي نفس العقل الفعّال؛
لأنّها تصير