responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 141

اكنون مى‌خواهد بگويد كه لازم ديگرى از لوازم اتحاد عاقل و معقول، اتحاد عاقل‌هاست؛ چرا كه قائلان به اين قول به اين‌جا مى‌رسند كه عاقل‌ها را هم با يك‌ديگر متّحد بشمارند.

اتحاد عاقل‌ها از نظر شيخ الرئيس زاييده يك توهّم است و اين توهّم از اين‌جا نشئت گرفته كه خيال كرده‌اند اتّصال نفس به عقل فعّال، يعنى اتحاد آنها با يك‌ديگر است.

شيخ الرئيس قبول دارد كه نفس ناطقه آدمى هنگامى به تعقّل نايل مى‌آيد كه به عقل فعّال اتّصال يابد.

اصولا مشّاييان نه تنها هر ادراك عقلى را منوط به اتّصال نفس با عقل فعّال مى‌شمارند، بلكه معتقدند كه وحى نيز از همين مقوله است. انبيا هم تا به مقام اتّصال به عقل فعّال نرسند، نمى‌توانند حقايق وحيانى را دريافت كنند. بنابراين، فرقى ميان ادراك عقلانى، وحيانى، حكيم و نبى نيست. مگر اين‌كه گفته شود: حكيم از راه تقويت قوّه تفكّر، استدلال، تجريد و تعميم، به مرتبه اتّصال مى‌رسد و نبى از راه ديگرى كه حقيقت آن بر ما مكشوف نيست. در عين حال، اتّصال حكيم محدود و اتّصال نبى گسترده و برتر است.

شايد بتوان براى درك حقيقت اتّصال، به سراغ آن چيزى برويم كه در حكمت متعاليه صدرايى مطرح شده است. او معتقد است كه نفس به دليل تعلّق جسمانى و قصورى كه دارد، نمى‌تواند حقايق نورى را از نزديك، مشاهده كند؛ بلكه شهود او از دور است. [1] به خوبى روشن است كه مقصود از دورى يا نزديكى، دورى و نزديكى زمانى و مكانى نيست؛ چنان‌كه منظور از اتّصال و انفصال هم اتّصال و انفصال جسمانى نيست.


[1] . الشواهد الربوبيه، تصحيح سيّد جلال الدين آشتيانى، ص 32.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 141
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست