نام کتاب : شرح الإشارات و التنبيهات نویسنده : الرازي، فخر الدين جلد : 0 صفحه : 8
بر منطق او چيزى بيفزايد يا نقصان و قصورى را براى آن ثابت كند. امّا
در اين بخش نيز شيخ الرّئيس تحوّلات و تغييراتى را در تبويت و تنظيم مباحث منطق
اعمال كرده است، كه البتّه ابن خلدون آنها را به منطقيان متأخّر مانند امام فخر
رازى نسبت مىدهد [1]، ولى حقّ آن است كه همه اين دخل و
تصرّفها از جانب ابن سينا بوده است و ما قبل از فخر رازى آنها را در آثار منطقى او
به خصوص در «اشارات» مىبينيم كه به بعضى از آنها اشاره مىكنيم:
ابن سينا موضوع منطق را در «اشارات» به جاى معقولات ثانيه «موصل
تصوّرى و تصديقى» معرفى كرده است. «موصل تصوّرى» يعنى معلوم تصوّرى از آن جهت كه
به كشف مجهول تصوّرى منجر مىشود و به آن «معرّف» يا «قول شارح» مىگويند. و «موصل
تصديقى» يعنى معلوم تصديقى از آن جهت كه به كشف مجهول تصديقى مىانجامد و «حجّت»
ناميده مىشود [2]. به عقيده او كار منطقى در اين خلاصه
مىشود كه: «مبادى قول شارح و چگونگى تأليف آنها به صورت حدّ يا رسم را بشناسد، و
همچنين مبادى حجّت و چگونگى تركيب آنها به صورت قياس يا جز آن را بشناسد» [3]. و بنابراين مباحث منطق را به دو بخش
تصوّر و تصديق تقسيم مىكند.
او بر اساس تقسيم بندى فوق مباحث مربوط به حدّ و رسم را كه در منطق
ارسطوئى در كتاب برهان از آن گفتگو مىشد، بر باب قضايا مقدّم داشته و در نهج دوّم
پس از بحث از كليّات خمس به تعريف حدّ و رسم و بيان اقسام آن مىپردازد تا همه
مباحث مربوط به تصوّرات و قواعد كشف مجهول تصوّرى يكجا پيش از مباحث تصديقات قرار
گيرد. [4] و اين تغيير مهمّ و ضرورى كه ابن سينا
در منطق انجام داده مورد پذيرش دانشمندان بعد از او قرار گرفته است.
از آنجا كه تمام معلومات ذهنى، اعمّ از تصوّرى و تصديقى، به وسيله
الفاظ از ذهنى به ذهن ديگر انتقال مىيابند و ميان لفظ و معنى ملازمه و رابطه وجود
دارد، و چه بسا احوال لفظ در احوال معنى اثر كند، بر منطقيان لازم است كه در آغاز
اين علم بحثى عمومى از الفاظ نيز عنوان كنند
[5]. و ابن سينا در آثار