نام کتاب : توضيح المسائل (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 298
(مسألة 2365 )
- اگر چيزى را كه عاريه كرده به مالك يا وكيل يا ولى او بدهد و بعد آن چيز
تلف شود عاريهكننده ضامن نيست ولى اگر بدون اجازه صاحب مال، يا وكيل، يا
ولى او آن را بهجائى ببرد اگرچه جائى باشد كه صاحبش معمولاً به آنجا
مىبرده مثلاً اسب را در اصطبلى كه صاحبش براى آن درست كرده ببندد و بعد
تلف شود، يا كسى آن را تلف كند ضامن است. (مسألة 2366 ) - اگر چيز نجس را براى كارى كه شرط
آن پاكى است عاريه دهد، مثلاً ظرف نجس را عاريه دهد كه در آن غذا بخورند،
بايد نجس بودن آن را به كسى كه عاريه مىكند بگويد. و امّا اگر لباس نجس را
براى نماز خواندن عاريه دهد لازم نيست نجس بودنش را اطلاع دهد. (مسألة 2367 ) - چيزى را كه عاريه كرده بدون اجاز صاحب آن نمىتواند به ديگرى اجاره يا عاريه دهد. (مسألة 2368 ) - اگر چيزى را كه عاريه كرده با
اجاز صاحب آن به ديگرى عاريه دهد، چنانچه كسى كه اول آن چيز را عاريه كرده
بميرد يا ديوانه شود، عاري دومى باطل نمىشود. (مسألة 2369 ) - اگر بداند مالى را كه عاريه كرده غصبى است، بايد آن را به صاحبش برساند و نمىتواند به عاريهدهنده بدهد. (مسألة 2370 ) - اگر مالى را كه مىداند غصبى است
عاريه كند و از آن استفادهاى ببرد و در دست او از بين برود، مالك
مىتواند عوض مال و عوض استفادهاى را كه عاريهكننده برده، از او يا از
كسى كه مال را غصب كرده مطالبه كند و اگر از عاريهكننده بگيرد، او
نمىتواند چيزى را كه به مالك مىدهد از عاريهدهنده مطالبه نمايد. (مسألة 2371 ) - اگر نداند مالى را كه عاريه كرده
غصبى است و در دست او از بين برود، چنانچه صاحب مال عوض آن را از او
بگيرد او هم مىتواند آنچه را كه به صاحب مال داده از عاريهدهنده مطالبه
نمايد، ولى اگر چيزى را كه عاريهكرده طلا و نقره باشد، يا عاريهدهنده با
او شرط كرده باشد كه اگر آن چيز از بين برود عوضش را بدهد نمىتواند عوض آن
را كه به صاحب مال مىدهد از عاريهدهنده مطالبه نمايد.
نام کتاب : توضيح المسائل (فارسي) نویسنده : خوئی، سيد ابوالقاسم جلد : 1 صفحه : 298