نام کتاب : امام على(ع) پيشواى صديقين نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 50
«قبل از آنكه من را از دست دهيد سؤال كنيد، زيرا به خدا سوگند كه من
به راههاى آسمان از راههاى زمين بيشتر آشنايى دارم.»
وبه درجهاى از زهد وپارسايى مىرسد كه مىفرمايد:
«ألا وإن إمامكم قد اكتفى من دنياه بقرصيه»
. آرى! امام شما از اين دنيا به دو قرص نان اكتفا كرده است ودر همان
وقت به مرتبهاى از شجاعت مىرسد كه مىفرمايد:
«واللَّه لو انّ العرب تظاهرت عليّ لما وليّت عنها فرارا»
. «به خدا سوگند اگر اعراب بر من يورش كنند، فرار نخواهم كرد.»
آيا يك شخصيت يا شخصيتهاى گوناگونى مىتواند در يك انسان تجلّى
وعينيت يابد؟ امام امير المؤمنين عليه السلام در مرتبهاى از اخلاق ورفتار نيكو،
چنان با مردم نزديك شده بود كه به خادم خود مىفرمايد: اين كار را انجام بده. اما
او دستورات امام را اطاعت نمىكند، آن حضرت سؤال مىكند آيا از من نمىهراسى؟
او پاسخ مىدهد چرا هراس داشته باشم چون تو عادل هستى وبه كسى ظلم
روا نمىدارى؟
يكى از زنان تكه گوشتى را به همسر امام على عليه السلام هديه مىكند
وايشان آن را كباب كرده وبراى خود وامام غذايى فراهم نموده وبه منزل مىآورد وبوى
سرخ شدن گوشت را استشمام مىكند، سؤال مىفرمايد اين چيست؟ در خانه من گوشت وجود
نداشت واين از كجا آمده است؟
آن زن مىگويد: يا امير المؤمنين اقوام ما قربانى نموده وتكه گوشتى
را هديه آوردهاند آيا اجازه نداريم آن را با هم صرف كنيم.
نام کتاب : امام على(ع) پيشواى صديقين نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 50