responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 13

فرمود: شبى كه نطفه جدّم در آن بسته شد، كسى پيش جدّ پدرم خوابيده بود آمد و كاسه‌اى براى او آورد. در آن كاسه شربتى روان تر از آب، سپيدتر از شير، نرم تر از شيره و شيرين‌تر از شهد و سردتر از يخ بود. پس آن را به وى نوشانيد و بدو گفت كه آميزش كند. او نيز شادمان و خوشحال برخاست‌

و آميزش كرد و نطفه جدّم بسته شد.

و در شبى كه نطفه پدرم در آن به هم رسيد، كسى نزد جدّم در آمد و او را نوشانيد همچنان كه جدّ پدرم را نوشانيده بود و سپس وى را دستور آميزش داد و او خوشحال و شادمان برخاست و نطفه پدرم بسته شد.

شبى كه نطفه من در آن به وجود آمد، كسى نزد پدرم در آمد و او را نوشانيد و بدو دستور آميزش داد چنان كه به ديگران دستور داده بود.

پدرم خوشحال و شادمان برخاست و نطفه من در آن شب بسته شد.

شبى كه نطفه اين پسرم (امام موسى عليه السلام) پديد آمد كسى نزد من بيامد همچنان كه نزد جدّ پدرم و جدّ خودم در آمده بود و مرا نوشانيد چنان كه آنان را نوشانيده بود. من خوشحال و شادمان با آگاهى از آنچه خداوند به من ارزانى فرموده بود، برخاستم و نطفه اين نوزاد بسته شد. پس بدو تمسّك كنيد كه به خدا او پس از من صاحب الأمر شماست». [1]

همين كه امام به مدينه بازگشت، سه روز به مردم طعام داد و مردم خبر ولادت اين نوزاد فرخنده را به يكديگر نويد دادند.


[1] - بحارالانوار، ج 48، ص 2.

نام کتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 13
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست