responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 12

بودم كه بر سفره طعام امام حاضر مى‌شدم و چنان غذا مى‌خوردم كه تا روز بعد نيازى به غذا نداشتم و روز بعد باز بر سفره او حاضر مى‌شدم. من سه روز از طعام آن‌حضرت خوردم و تا فردا هيچ غذايى نمى‌خوردم».

در حديثى از ابو بصير آمده است:

«در سالى كه فرزند ابو عبداللَّه عليه السلام، امام موسى، زاده شد من با آن‌حضرت همراه بودم. در ابواء فرود آمديم. ابو عبداللَّه براى ما و اصحابش سفره غذا گسترد، بسيار بود و نيكو. در همان حال كه ما مشغول خوردن بوديم پيك «حميده» نزد آن‌حضرت آمد و گفت: حميده مى‌گويد: اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و خود مرا فرمودى كه از اين امر آگاهت كنم كه اين فرزند همچون فرزندان ديگر نيست.

پس ابو عبداللَّه عليه السلام شادمان و خوشحال برخاست و ديرى نپاييد كه به نزد ما برگشت در حالى كه آستينهاى خود را بالا زده بود و لبخندى بر لب داشت.

ما گفتيم: خداوند همواره لبت را خندان و ديده‌ات را روشن گرداند! حال حميده چگونه شد؟ فرمود: خداوند پسرى به من بخشيد كه بهترين مخلوق اوست و حميده در باره او خبرى به من داد كه من از وى بدان داناتر بودم. گفتم: فدايت شوم، حميده در باره او به شما چه خبرى داد؟

فرمود: حميده خبر داد كه چون نوزاد به دنيا آمد دستانش را بر زمين نهاد و سرش را رو به آسمان گرفت. من نيز بدو گفتم كه‌اين علامت رسول خدا و علامت امامت است.

سپس پرسيدم: فدايت شوم، چگونه اين علامت امام است؟

نام کتاب : زندگانى باب الحوائج حضرت موسى بن جعفر(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 12
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست