responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى سيد الشهداء امام حسين(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 49

ابو سفيان وقتى از اين بابت مطمئن شد، خطاب به حاضران گفت:

حكومت را مانند توپ بين خود دست به دست بگردانيد. پس سوگند به‌كسى‌كه ابوسفيان به‌او سوگند مى‌خورد نه‌بهشتى وجود دارد ونه دوزخى.

همه حاضران به او گوش فرا داشتند و سخنانش را به گوش سپردند. در آن مجلس كسى جز امير مؤمنان على عليه السلام بر او اعتراض نكرد. اميرمؤمنان او را به خاطر آشكار داشتن كفرش مورد نكوهش قرار داد. امّا ابو سفيان زبان به پوزش گشود و گفت: من گناهى ندارم بلكه فريب سخن مردى را خوردم كه گفت در اين مجلس غريبه‌اى حضور ندارد و گرنه از عاقبت انديشى به دور بود كه من آشكارا چنين سخنانى بگويم.

اين مجلس به پايان رسيد و آن جمع پراكنده شدند. امّا با اين وجود اين مجلس تأثير بزرگى در آينده اوضاع سياسى مسلمانان گذارد.

آرى سخنان ابو سفيان از توطئه‌اى قديمى پرده برداشت و نخست حزب حاكم اموى و سپس هر كس كه خواهان دستيابى به قدرت بود و مى‌خواست به خاطر كينه‌ها و دشمنيهاى گذشته، نهادهاى اسلامى را از ميان ببرد، بدان جامه تحقيق پوشاند.

هدف از موروثى كردن خلافت، تسلّط بر حكومت بود تا پس از آن بتوانند هر كار كه خواستند، انجام دهند.

ابو سفيان و ديگر همفكرانش، در اين راه هر مشكلى را آسان و هر زشتى را زيبا جلوه مى‌دادند چرا كه آنان به بهشت و دوزخى باور نداشتند و به پيامبر صلى الله عليه و آله و جانشين او بى اعتنا بودند. هيچ باك نداشتند اگر آرمان مقدّس و شريفى لكه دار و آلوده مى‌شد و يا از فردى خوشنام به بدى ياد

نام کتاب : زندگانى سيد الشهداء امام حسين(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست