نام کتاب : زندگانى سيد الشهداء امام حسين(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 39
كه من برتو دلسوز و مهربانم.
- اگر در سير صبحگاهى ما ابرى مىبود همانا بزرگ و پر باران مىشد و
بر تو مىباريد.
- امّا روزگار دچار تغيير و دگوگونى مىشود و دست من خالى و تنگ است.
اعرابى از روى شوق گريست و از ژرفاى جانش آه گرمى كشيد و گفت:
چگونه اين دستان بخشنده، تهى و نابود مىشوند؟!!
[1]
ياور ضعيفان
اين صفت در حقيقت به مثابه شاخهاى از صفات پسنديده بخشش و كرم
آنحضرت است. زيرا هر گاه نفس به بلنداى صفات پاك و والا برسد نسبت به ديگران مهر
مىورزد همچنان كه ابر بر زمين و خورشيد بر ديگر ستارگان مهربانى و محبّت مىبخشد.
1- پس از ماجراى عاشورا، بر شانه آنحضرت زخمى عميق مشاهده كردند. به
نظر مىرسيد كه اين زخم در اثر ضربت چند شمشير بر شانه آن حضرت پيدا شده است.
كسانى كه اين زخم را ديدند دريافتند كه اين، زخمى عادى نيست. از امام سجاد عليه
السلام در اين باره پرسش كردند. آنحضرت پاسخ داد: «اين زخم در اثر حمل تو برهاى
بود كه حسين عليه السلام آن را بر دوش مىگرفت و به منزل بيوه زنان و يتيمان و
بيچارگان مىبرد». [2]
[1] - معصوم پنجم، جواد فاضل و نيز مناقب، ج 4، ص 66.