نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 154
آنگاه سپاهيان على عليه السلام بر انتخاب ابوموسى اشعرى از جانب امام
پافشارى كردند. اين ابوموسى كسى بود كه امام را رها كرده بود و مردم را از يارى
دادن او باز مىداشت.
واقعيّت اين بود كه سپاهيان امام را گروههاى مختلفى تشكيل مىدادند.
گروهى از اينان از فداكاران و مخلصان و گروهى ديگر از منافقان و
گروهى ديگر از تندروها بودند. اين تندروها در قيام بر ضدّ عثمان شركت داشتند و خود
را از على و يارانش به خلافت شايستهتر مىپنداشتند!! و هم اينان بودند كه بالاخره
عليه امام پرچم طغيان برافراشتند و به خوارج معروف شدند.
ماجراى خوارج
پس از آنكه دو سپاه پيمان صلح منعقد كردند و امام و معاويه آن را به
امضا رسانيدند، ابوموسىاشعرى آن پيمان نامهرا در اردوگاه امام بهگردش در آورد
تا همه آن را ببينند. پس چون از مقابل پرچمهاى بنى راسب گذشت، آنان گفتند: ما بدين
پيمان راضى نيستيم. لا حكم الا اللَّه. چون ابوموسى گفته آنان را به اطلاع امام
رسانيد، آنحضرت فرمود: آيا آنان به جز يكى دو پرچم و گروه اندكى از مردم بودند؟
ابوموسى گفت: خير.
صحيح است كه كوفياناز جنگ آسيب ديده وخسته شده بودند و آتش اين جنگ
در دل بسيارى از آنان شعله ور بود. براى همين وقتى تندروها سر پيچى خود را آشكار
ساختند، دعوت آنان مانند آتش در نيستان همه
نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 154