responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 135

و مادرش در آغاز دعوت پيامبر به شهادت رسيده بودند و خود عمّار نيز از همان هنگام مورد ضرب و اهانت كافران قرار داشت. او در هنگامه نبرد صفين نود سال داشت و قامتش چنان خميده بود كه شالى بر كمر خود بسته بود تا قامتش راست شود. آنگاه قدم به ميدان مى‌نهاد و فرياد مى‌زد:

پيش به سوى بهشت! آرى ايمان اينچنين در دلهاى خالص و روانهاى پاك آتش مى‌افروزد.

نبرد آغاز مى‌شود

در مملكت اسلامى در آن زمان دو سپاه وجود داشت. يكى سپاه شام و ديگرى سپاه كوفه.

آن دو اينك به ديدار يكديگر آمده بودند. امّا نه براى اينكه با دشمن مشترك خود بستيزند بلكه براى آنكه با يكديگر كارزار كنند. چه آسيبهايى كه از اين جنگ بر مسلمانان وارد نشد! چه مردان پاكى كه در اين جنگ از ميان نرفتند! امام چقدر كوشيد تا معاويه را از اين سركشى و فساد بزرگ باز دارد، امّا موفق نشد.

از همان لحظه‌اى كه دو سپاه در برابر هم صف آرايى كردند امام عليه السلام فرماندهان بزرگ لشكر خود را به سوى معاويه فرستاد و به ايشان گفت:

به نزد اين مرد (معاويه) در آييد و او را به خداوند عز و جل و به طاعت و جماعت فرا خوانيد.

امّا معاويه اين پيغام را نپذيرفت و بر خونخواهى عثمان پاى فشرد

نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست