نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 127
كردهاى و از سوابق كهن و قرابت او سخن راندهاى و از برترى غير خودت
(على عليه السلام) گفتهاى و به برترى خويش اشارهاى نكردهاى! پس سپاسگزار خدايى
هستم كه فضل و برترى را از تو بازداشت و به ديگرى واگذاشت. ما و نيز پدرت در زمان
حيات پيامبرمان، حق پسر ابوطالب را بر خود لازم مىديديم و برترى او بر ما آشكار بود.
پس چون خداوند آنچه را كه نزدش بود براى پيامبرش برگزيد (پيامبر (صلى الله عليه و
آله وفات كرد) پدرت و فاروقش (عمر) نخستين كسانى بودند كه حق او را خوردند و با وى
خلاف كردند.
پس از آن دو عثمان برخاست و گام به گام شيوه آن دو را دنبال كرد ...»
[1]
بدين گونه معاويه براى تحريك حس تعصّب محمّد بن ابىبكر به فضل امام
اعتراف مى كند و او را بروى و بر تمام اصحاب پيامبر برترى مىدهد.
همچنين در بين گفتگويى كه ميان معاويه و عمرو بن عاص، يكى از رهبران
عرب در روزگار جاهليّت و هم پيمان تاريخى بنى اميّه، صورت گرفت، معاويه گفت: اى
ابو عبداللَّه! من تو را براى جنگ با اين مرد كه پروردگارش را معصيت كرده و دست به
خون خليفه آلوده و آشوب بر پا كرده و اتحاد را از ميان برده و پيوند خويشاوندى را
بريده است، به سوى خود فرا مى خوانم.
عمرو پرسيد: منظور تو جنگ با كدام مرد است؟
معاويه گفت: جنگ با على.
پس عمرو به او گفت: تو با على هم شأن و برابر نيستى. تو نه مانند او