responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 125

كردن دينار با درهم. يكى مى‌داد و ده نفر مى‌گرفت».

پيش از حركت امام به سوى شام، يكى از فرماندهان سپاه امام به ديگرى گفت: روز نبرد ما وشاميان بس روز سخت ودشوارى است كه جز دريا دلان مخلص وقوى دلان با ايمان بر آن شكيبا نخواهند بود. گوينده اين سخن يعنى زياد بن نصر حارثى خطاب به عبداللَّه بن بديل افزود: به خدا سوگند در آن روز گمان نمى‌كنم كسى از ما و از شاميان زنده بماند مگر فرومايگان.

دوستش نيز در تأييد وى گفت: به خدا سوگند من نيز چنين مى‌پندارم.

على عليه السلام كه به سخنان آن دو گوش مى داد بديشان چنان نگريست كه گويى گفتارشان را تأييد مى‌فرمايد امّا از آنان خواست با توجّه به شرايط خاصّ جنگى از ابراز اين گونه سخنان خوددارى ورزند و فرمود:

«بايد اين سخنان در دلهايتان بماند. چنين سخنانى اظهار مكنيد و نبايد كسى از شما چنين سخنانى بشنود. خداوند كشته شدن را براى ملّتى و مرگ را براى ملّتى ديگر مقدّر فرموده است و مرگ هر يك از آنان همان گونه كه خدا مقدر كرده، فرا رسد. پس خوشا به حال مجاهدان راه خدا و كشته شدگان راه طاعتش»! [1]

بدين گونه گفتگو ميان سران سپاه در مى‌گرفت و بدين سان امام هدف خود از جنگ، با شاميان را كه همان جستجوى رضوان خدا و مبارزه با تباهكاران بود، تبيين مى‌كرد. اگر چه تحقّق اين هدف پيامدهاى ناگوارى‌


[1] - في رحاب أئمّة اهل البيت، ص 91.

نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست