نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 368
مىشمارد به اين نكته اشاره مىكند [1] وما
پيشتر از آن سخن گفتيم.
اين مكتب تصوّر مىكند كه رشد حقوق با تحوّل تدريجى ويژگيهاى ملّت،
ارتباط دارد ولذا هر ملّتى از حقوق خاص خود برخوردار است [2].
بيشتر مكاتب پوزيتيويستى واجتماعى از جمله ماركسيسم حقوق را پديدهاى به شمار
مىآورند كه بر اساس شرايط زمان ومكان تغيير مىيابد ودر نتيجه روح اجتماعى را- به
نسبتى معيّن- در وضع قانون، مؤثر مىدانند.
آرى! مشهورترين حقوقدانان فرانسه معتقدند كه حقوق نتيجه تأثير وتأثّر
متقابل اصول والا با دستاوردهاى زمان ومكان است وبدين ترتيب نيمى از نقش را از آنِ
روح اجتماعى مىدانند [3]. در آنچه مىآيد روح ملّت را
در سه سطح: گرايش كلّى، سازههاى جامعه ومهمترين نياز، بررسى مىكنيم.
- 4- گرايش كلّى
مورّخ معروف بريتانيا «آرنولد توين بى» فلسفه تاريخ را از زاويه
چالشها وپاسخ بدانها بررسى كرده وبه نتايج مهمى دست يافته است كه مهمترين آنها
چنيناند: هر ملّتى كه تمدّنى را برپا كرده نبايد آن را نتيجه موهبتهاى والاى
بيولوژيك ويا محيط جغرافيايى دانست، بلكه بايد آن را پاسخى پنداشت دربرابر چالشى
در موقعيتى دشوار كه آن را به، به كارگيرى تلاشى بىسابقه وادار نموده است
[4].
بدين ترتيب او معتقد است كه وضعيتهاى دشوار- بيش از وضعيتهاى آسان-
همان عاملى است كه چنين عملكردهاى والايى را موجب مىشود [5].