نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 346
نفع عمومى كه برخى آن را هدف حقوق تلقّى مىكنند ارتباط مىيابد.
بدين ترتيب طرفداران جديد هگل مىگويند: به گزارهها بنگريد و آنها را نسبت به
تمدّن و تحوّل نيروهاى انسانى تا بيشترين حدّ ممكن از سيطره انسان بر طبيعت بشرى،
طبيعت بيرونى و چيرگى انسان براين طبيعت بسنجيد. [1]
بگذاريد اينك اين ارزش را به گونهاى مستقل بكاويم، اگرچه با ارزش پيشرفت يا به
كارگيرى طبيعت، تداخل دارد.
- 5- مصلحت عمومى
برخى مصلحت عمومى (يا نفع عمومى) را برترين ارزشى شمردهاند كه مصالح
فردى و اجتماعى را فراهم مىآورد، در نتيجه آن را بهترين راه حل براى حل مشكل
(اصالت فرد يا اصالت جامعه)، قلمداد كردهاند.
انديشه خير از روزگار كهنترين فلاسفه، موجود بوده است، زيرا ارسطو
بدان اشاره دارد و آن را علّت غائى زندگى مىداند و سنت «توماس اكوينى» آن را
ستوده است. اين انديشه به مكتب تاريخى و مكتب طبيعتگرا نزديك است، اگرچه از سوى
حقوقدانان به صورت كامل مورد بهرهورى قرار نگرفته است. [2]
بدون ترديد قرآن كريم كه تنها منبع قانونگذارى به شمار مىآيد (به
علاوه تفسير آن به وسيله سنّت شريف) يادآور خير شده است و مىفرمايد: