نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 337
نكردهاند كه بحث درباره امنيّت در چه سطحى قرار مىگيرد: در سطح
فلسفه زندگى و يا در سطح فلسفه حقوق؟ لذا امنيّت را در سطح ديگر اهداف قانونگذارى
و يا حتّى فروتر از آن دانستهاند.
3- هر ارزشى مراتبى دارد وما بايد هر مرتبه از ارزش را با مرتبه
همسنگ آن در ديگر ارزشها بسنجيم.
گاهى امنيّت، امنيّت ملّى است (همه شهروندان يك جامعه را در
برمىگيرد) و اين بالاترين مرتبه امنيّت مىباشد و ناگزير بايد آن را با كرامت
ملّى و يا پيشرفت تمدّنى هر ملّت سنجيد.
گاهى امنيّت را در سطح گروهى از مردم جستجو مىكنيم، دراين هنگام
ناگزير بايد ارزش عدالت را نيز در همان سطح بجوئيم و اين خطاست كه ارزشى را كه در
مرتبه فراتر قرار دارد با ارزشى بسنجيم كه در درجه فروتر است. پس اگر بپرسيم آيا
آزادى شخص مهمتر است يا امنيّت ملّى؟ بدون ترديد پاسخ، آن خواهد بود كه: «امنيّت
ملّى»، ليكن اين بدان مفهوم نيست كه امنيّت مهمتر از آزادى است، زيرا مرتبه آن
متفاوت است.
پس از بيان اين نقاط توضيحى اينك مىگوييم: نظريه اصالت فرد در حقوق
(بنتام) امنيّتى را كه بيشترين درجه آزادى را براى فرد فراهم آورد بالاترين ارزش
مىداند، او از نگاه فلسفى و حقوقى به اين ارزش اهتمام مىورزد، چنانكه مكاتب صورى
(كلسن) و ارادهگرا (دابن) به امنيّت توجّه دارند و آن را هدف بنيادين حقوق
مىشمارند. براى مثال دابن بلژيكى مىگويد: هدف حقوق محقّق كردن امنيّت اجتماعى
است حتّى اگر قواعد آن با عدالت مخالفت داشته باشد، زيرا در نظر حقوقدان، عدالت
وسيله است نَه هدف. [1]
روبيه اعتقاد دارد كه ايجاد نظم و امنيّت حقوقى برترين هدفها است،
زيرا در جايى كه اين ارزش اساسى از بين رود، ساير ارزشها نيز باقى نمىماند
[2].