نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 290
و ترور وجود داشته باشد آيا ما به آنها چونان واقعيّتهاى موجود
اعتراف مىكنيم يا از آنجا كه امورى فساد آلود هستند كه بايد به اصلاح آن همّت
گماشت و به وضعى بهتر بدلشان كرد به رويارويى با آنها مىپردازيم؟
بلكه هگل در ستايش فرمانروايان نيز راه گزافه گويى مىپيمايد و آنها
را ضرورتى تاريخى مىشمارد كه فلسفه او را به طور كامل در خدمت خود كامگان قرار
مىدهد. [1]
به رغم اينها همه، در ديدگاه هگل نقاط مثبتى نيز يافت مىشود كه از
برجستهترين آنهاست: تلاش براى گردآورى ميان انديشههاى گوناگون و تكميل اين
انديشهها در پرتو يكديگر، و نيز نديدن پديدهها از يك زاويه و ملاحظه آنها از
زواياى گوناگون، و در زمينه حقوق، توجه به روح ملّت كه همه ويژگيهاى روانى،
تربيتى، فرهنگى، اقتصادى و سياسىِ آن را دربردارد، و نيز نهادن قانونى كه اين روح
را منعكس كند. اين انديشه آغاز پژوهش فراگير عوامل مؤثّر در حقوق شمرده مىشود،
البتّه مشروط بر آنكه همه جوانب تغييرپذير حقوق را در برگيرد. امّا درباره اصول
جاودان بايد گفت كه آنها يكى هستند و جز با عقل و وجدان نمىتوان آنها را شناخت و
پيشتر هنگام بحث پيرامون مكتب طبيعتگرا از آن سخن گفتيم و به خواست خدا در آينده
نيز از آن سخن خواهيم گفت.
- 6- مكتب فاشيسم و نازيسم
مكتب فاشيسم ارزشى علمى و يا بنيادى فلسفى ندارد كه در بيان و نقد آن
بتفصيل سخن بگوييم، ليكن نمايانگر همان خط نظاميى است كه در همه حكومتهاى سركوبگر
در پوششى از واژههاى پوچ مىيابيم (نازيسم: به نام ملّت ممتاز- يهود:
به نام ملّت برگزيده- ماركسيسم: به نام ديكتاتورى طبقاتى- شاهنشاهىِ
مطلق: به نام