نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 286
نمىشود، بلكه گاهى شناخت حق با اصولى وجدانى كه آدمى بر آن سرشته
شده، سادهتر و ارزشمندتر است.
3- اين مكتب، اخلاق والا را توجيه ناشدنى قرار مىدهد، و در نتيجه
بشريت را به جاهليت باز مىگرداند؛ آنجا كه منيّت، كشمكش و فرصتطلبى، حاكم مطلق
است و در آن جا گريزى براى ما نخواهد بود، مگر آنكه به زور، كه قانون جنگل است،
پناه جوييم.
4- منفعتى والاتر و برتر از شناخت حق و اجراى آن براى انسان وجود
ندارد، و هدايتى برتر از عقل در ميان نيست كه او را به شناخت حق برساند، و ابزارى
بهتر از قانونِ استوار براساس حق در دست نيست و حتّى نظريه مهندسى اجتماعى كه پاند
بدان رسيد، به رغم آراستگيهاى ظاهرى آن، در به دست دادن ملاكى برتر از حق در اين
زمينه، كامياب نشد.
براى مثال پاند مىگويد: براى فهم حقوق عصر نوين من قالبى را باور
دارم كه قانون را به عنوان بزرگترين عامل بر آوردن نيازهاى بشرى با كمترين مقدار فداكارى،
به ظهور رساند. [1] درباره نيازها او مىگويد نيازها عبارتنداز:
خواستها، چشمداشتها و آرزوهاى موجود در هر جامعه متمدّن. شما در لابلاى سخنان او
اعتراف پنهانى را در ناتوانى وى نسبت به دادن پاسخى صريح پيرامون ملاك مناسبِ
مرزبندى منافع و يا نتايج مىيابيد.
- 5- مكتب ديكتاتورى
اگرچه مكتب ارادهگرايى كه حقوق را نتيجه اراده حاكمان مىدانست با
كهنترين حكومتهاى خود كامه پديد آمد، ليكن نظريه «اتّحاد حقوق و دولت» كه به ظهور