نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 192
ممكن است اين دوگانگى در همه مكاتب ديده نشود ... ولى به هر حال
حضورى پيوسته دارد تا جايى كه «ارسطو/Arislote » از انديشه «بايد» غفلت نورزيده، چنانكه «روبين/Robin » آن را توضيح مىدهد، و «حاكميت اهداف» كانت
نيز از يك زاويه قطب جذب كنندهاى را تشكيل مىدهد. [1]
مؤلّف، موضوع گذر و برون فكنى را كه قبلًا به مناسبت ديگرى از آن سخن
گفتيم به بحث مىكشد و به نظر نگارنده اين بحث پنجرهاى را به سوى حقيقت به روى ما
مىگشايد كه موجب مىشود ما به ميزان فراوانى به «شناخت خود» نزديك شويم، و به اين
حقيقت آگاهى يابيم كه «نفس» ما دمى الهى با خود دارد و تنها مشتى خاك زمينى نيست.
مؤلّف مىگويد:
شمارى از انديشمندان عملًا به اين خاصيت كه هر فعل و انفعالِ نفسانى
به آن متمايز مىگردد اشاره كردهاند، خاصيّتى كه به طور اساسى، محصول يك بازتاب و
تولّد آن مىباشد، و آن گونه كه «واليرى/Valery » مىگويد: «آنچنان كه آدمى با چيزى برخورد مىكند»، ولى اين
خاصيّت كاملًا تجلّى نمىنمايد مگر در سطح تمايلات و اين همان پديدهاى است كه به
انسان اختصاص دارد و با غرايز حيوانى تفاوت كلّى دارد، زيرا آن، ساختارى را تشكيل
مىدهد كه مىتوان آن را «گذرى پيگير و نامحدود از هر غايت جزئى» ناميد.
هرگاه روى به سوى اين ويژگى در انسان كه همان ويژگى برون فكنى و
آرمان خواهى است بياوريم در مىيابيم كه هيچ يك از فلاسفه اخلاق آن را انكار
نمىكنند؛ ويژگىاى كه «برادين» درباره آن مىگويد:
انسان تنها موجودى است كه تمايل مىيابد، زيرا تنها موجودى است كه به
گذر از خود چشم دارد. و گريگوار مىگويد: اين روحانيّت [معنويت] افزوده شده بر
غريزه به تبديل آنچه نزد حيوانات يك اشباع مىباشد به لذّتى نزد انسان، مىانجامد.
اين لذّت نمايانگر وجدانىِ آن گريز از هر گونه ثبات تخديرى است و آن آفرينش هدفها
از سوى فرد است، كه عملًا هدفهاى