به علاوه اپيكوريسم تا ژرفاى آرمان گرايى پيش مىرود، تا جايى كه
زندگى آسان و آرامى در كنار خرد ورزان ترسيم مىكند، خردورزانى كه مقدار درد و
لذّت را ارزيابى مىكنند و از اين دو آن يكى را كه مهمتر است مشخّص مىسازند.
(اين كار طبيعتاً دشوار است و غالباً با خطا قرين مىباشد)، چنانكه مىتوانند با
اراده نيرومند هوسهايشان را كنترل نمايند.
- 4- مكتب سودگرايى
فلسفه نوين، مكتب اپيكوريسم را در سده هجدهم جانى تازه بخشيد، و مكتب
سودگرايى كوشيد تا هرم ارزشها را بر پايه منفعت يا لذّت بنيان كند. اين مكتب بر
ويرانيهاى مكتب اپيكوريسم برپاشد، با اين تفاوت كه بخشى از انديشههاى مسيحيّت را
به اين آيين تزريق كرد و واژه لذّت (سود) را تا آن جا گستراند كه لذّت معنوى را
نيز در برگرفت و اين واژه به مفهوم «سعادت» نزديكى يافت.
اين ديدگاه بسيارى از فلاسفه همچون «هوچسن»، «هفلسيوس»، «ديدرو/Diderot »، «بكاريا» و «بنتهام» بود، ولى آن كه بيش از
همه آن را متحوّل كرد «جان استورات ميل» به سال 1850 م
بود. او اين نگرش را تكامل بخشيد و آن را چنين شيوهمند گرداند:
«اين كافى نيست كه همچون «بنتهام» تنها به شدّت لذّت و آسان بودن
رسيدن بدان و وسعت آن بينديشيم، زيرا اينها همه مفاهيم صرفاً كمّى هستند، ليك بايد
به ويژگى آن نيز توجّه داشت، زيرا لذّتها نيز پلّكانى ترتيبى دارند كه مردانى
متخصّص همچون سِنت اوگوستين كه به گونهاى پياپى همه لذّتها را آزمودهاند از
درستى آن خبر