نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 304
باشد كه بزرگترين آنها همان نعمتِ رابطهى مستقيم بين قلبِ انسان و
نور خداست.
و در آيهى ديگر در سورهى «هَلْ أَتى» داريم: وَ
سَقَاهُمْ رَبَّهُمْ.[1]
ساقى، خداست! ارزش اساسى هم همان است. اگر چه «شراب طَهور» خيلى مهم
است؛ امّا از آن مهمتر، آن است كه وَ سَقَاهُمْ رَبُّهُمْ و:
سَلَامٌ قَوْلًا مِن ربٍّ رَحِيمٍ.
اينها مطالبى بود كه در بارهى بهشت عرض شد. از اين جا به بعد،
احوال مجرمان در سورهى ياسين مورد توجّه قرار مىگيرد:
جداسازى مُجرمان از يكديگر و از مؤمنان
«وَ امْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»
و (به مجرمان و گنهكاران مىگويند:) جدا شويد امروز اى گنهكاران!
خدا خطاب به مجرمان و تبهكاران مىفرمايد كه از هم جدا شويد. اين جدا
شدن، دو گونه تفسير شده است:
1- جدا شدن در ميان خودشان است.
بعضى گفتهاند: در جهنّمْ براى هر كس، آشيانه، خانه و جايى درنظر
گرفته شده كه داخل آن مىرود. و همان جا مىماند و رابطهاش با جهان خارج قطع
مىشود. اين تفسير يكى از تفسيرهاى آيهى جداسازى كفّار از يكديگر است.
مؤمنين، إِخْوَاناً عَلَى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ[2] هستند؛ ولى وضعيّت كفّار به عكس است. اينها با هم دشمنند و در آتش
كه رفتند، از هم جدا مىشوند. فقط به هر كسْ شيطانى مىرسد كه او را اذيّت و آزار
مىكند.
2-/ شايد منظور، دور شدن آنها از مؤمنان است. به تبهكاران خطاب