سيرىِ آنجا، به اين معنا نيست كه بعد از گرسنگى باشد؛ چون در آنجا
درد و نقص نيست؛ هر چه هست، از نوع دوّم يعنى از نوع افزونى است. و آن خود، سه قسم
است:
1- افزونى و زيادت بر بدن انسان، و به تعبير ديگر لذّتهاى بدنى
همچون خوردن و آشاميدن، خواب و مانند آنها. البتّه خواب- به معناى خواب- شايد
نباشد؛ ولى مقدّماتش هست.
2- لذّتى كه مربوط به احساسات و وجدان انسان است؛ مثل اينكه انسان
با دوستان، دور هم باشند؛ مأنوس باشند: «اخْواناً عَلَى سُرُرٍ
مُتَقابِلِينَ»[2] باشند.
3- لذّتى كه از همهى لذّتها بالاتر است، لذّتى است كه مربوط به عقل
انسان است و آن، رابطهى مستقيم بين انسان و نور خداوند- سبحانه وتعالى- است و
همان طور كه حاج آقاى رحمانى فرمودند، شايد آيهى الْيَوْمَ
فِي شُغُلٍ فَاكِهُون اشاره به مشغوليّت مؤمن به سَلَامٌ
قَوْلًا مِّنْ رَّبٍّ رَحِيمٍ است. يعنى تفسير كلمهى
شُغُلٍ فقط ازدواج و همسران نباشد؛ بلكه همهى نعمتها
پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس) دشمن تو و همسر توست. مبادا شما را
از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد. (امّا تو در بهشت راحت هستى و
مزيّتش بر تو اين است كه) در آن گرسنه و برهنه نخواهى شد و در آن تشنه نمىشوى و
حرارت آفتاب آزارت نمىدهد!)
[2] -/ حجر، 47: (در حالى كه همه برادرند و بر تختها رو به روى
يكديگر قرار دارند.)
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 303