نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 867
مناجات جانسوز
یوسف بن اسباط گوید: پدرم برایم تعریف کرد که یک بار در نیمههای شب به
مسجدالحرام رفتم. صدای سوزناک جوانی که سر به سجده داشت توجه مرا به خود
جلب نمود. نزدیکتر رفتم. شنیدم که در حالت سجود میگفت: «سجد وجهی متعفرا
فی التراب لخالقی و حق له». «صورت خاکآلودم برای آفریدگارم سجده کرد و او
سزاوار سجده است.» چون به نزدیکی جوان رسیدم، با کمال تعجب دیدم که او امام
عارفان، حضرت سجاد علیهالسلام است که خاضعانه با خالق خویش نیایش میکند.
چون هوا روشن شد به سوی او شتافتم و عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا! چرا آن
همه خود را زحمت میدهی و در مشقت میاندازی با این که بر همگان معلوم است
که خداوند تو را برتری داده و در نزد خود عزیز و ارجمند نموده است؟!» امام
علیهالسلام چون این سخنان را شنید، صدا به گریه بلند کرد و فرمود: پیامبر
خدا فرمود: «کل عین باکیة یوم القیامة الا أربعة عین: عین بکت من خشیة
الله، و عین فقئت فی سبیل الله، و عین غضت عن محارم الله، و عین باتت
ساهرة ساجدة.» «تمامی چشمان در روز قیامت گریانند مگر چهار چشم: 1- چشمی که از ترس خداوند بگرید؛ 2- چشمی که در راه خدا کور شده باشد؛ 3- چشمی که به نامحرم نگاه نکرده باشد؛ 4- و چشمی که شبانه در حال سجده برای خداوند گریسته باشد.» آن
گاه فرمود: «خداوند چون بنده شب زندهدارش را میبیند به فرشتگانش مباهات
میکند و به آنها میگوید: بنده صالحم را بنگرید که روحش در نزد من و
پیکرش در اطاعت من است. بستر خواب را از ترس من رها کرده و رحمت مرا طلب
میکند. شما شاهد باشید که من او را آمرزیدم.» [1] . پی نوشت ها: [1] کشف الغمة، ص 294. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 867