نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 866
مکتب هدایتگر امام سجاد
هنگامی که اسیران آل الله را به شهر شام وارد کردند، پیرمردی در برابر
امام سجاد علیهالسلام ایستاد و گفت: «خدای را شکر که شما را کشت و نابود
ساخت و مردمان را از شر شما آسوده خاطر کرد و امیر المؤمنین یزید را بر شما
پیروز کرد!» امام زینالعابدین علیهالسلام سر به زیر انداخت و سکوت نمود تا مرد شامی آنچه در دل داشت بیرون ریخت. سپس با کمال ادب از او پرسید: - ای پیرمرد محترم! قرآن خواندهای؟ - آری. بسیار. -
این آیه را خواندهای؟ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی».
[1] . «بگو برای رسالت خود مزدی از شما نمیخواهم مگر دوستی و محبت با
خاندانم» - آری، خواندهام. - این آیه را چطور؟ «و آت ذالقربی حقه» [2] . «ای پیامبر! حق خویشاوندانت را ادا کن.» - آری، خواندهام. -
و این آیه را؟ «و اعلموا انما غنمتم من شیء فان لله خمسه و للرسول و لذی
القربی» [3] . «بدانید از هر آنچه سود بردید یک پنجم آن مخصوص خدا و رسول و
خویشان اوست.» - آری، خواندهام. - و این آیه را؟ «انما یرید الله
لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» «بی شک خداوند متعال
میخواهد هر گونه پلیدی و ناپاکی را از شما اهلبیت از بین ببرد و شما را
پاک و مطهر سازد.» - آری، خواندهام. امام علیهالسلام فرمود: «ای
پیرمرد محترم! این آیهها در شأن ما نازل شده است. ما «ذوی القربی» هستیم و
ماییم اهلبیت پاکیزه و دور از هر گونه پلیدی، ما فرزندان پیغمبر خدا
هستیم.» پیرمرد دانست که تمام آن چه درباره اسیران شنیده است دروغ بوده
و این تبلیغات شوم دستگاه پسر معاویه است که مردم را اغفال نموده و فریب
داده است، لذا از گفتههای خویش پشیمان شد و فریاد برآورد: - خداوندا!
من از بُغضی که از این خاندان پاک در دل داشتم به درگاه تو توبه میکنم و
از دشمنان محمد و خاندان پاکش بیزارم. گویند: یزید چون از این جریان اطلاع
یافت دستور داد تا پیرمرد هدایت یافته را بکشند. [4] . پی نوشت ها: [1] سوره شوری، آیه 23. [2] سوره إسری، آیه 26. [3] سوره انفال، آیه 41. [4] سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 74. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ دوم 1381.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 866