نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 23
اگر قصاص نبود...
- برو حیوان، راه بیفت، حرکت کن. - شاید زبان بسته درد میکشد، شاید پایش پیچ خورده! - نه فکر نمیکنم، طوری نشده که درد بکشد. هر
کار کردند حیوان تکان نخورد و قدم از قدم برنداشت، گویی او را به زمین
میخکوب کرده بود. هر دو نفر از مرکبهایشان پیاده شدند تا ببیند علت چیست.
افسار شتر را به جلو کشیدند تا شاید حرکتی بکند، اما حیوان مثل کوه، محکم
سرجایش ایستاده بود. خواستند شتر را روی زمین بخوابانند تا اگر خسته
شده کمی استراحت کند، ولی باز هم سعی شان به جایی نرسید. آن روز هوا هم
خیلی گرم بود، دیگر خسته شده بودند و هر دو عرق میریختند... مشک آب را از
روی شتر برداشت و هم خود از آن نوشید و هم به همسفرش داد، سپس گفت: آقا،
چرا شتر شما امروز اینگونه شده است. - تا حال سابقه نداشته، این بیست و دومین بار است که با این شتر به مکه میروم، ولی تاکنون چنین رفتار عجیبی از او سر نزده بود. - برخیزیم و بار دیگر امتحان کنیم، اگر دیر بجنبیم از قافله عقب میمانیم، آن وقت ممکن است از شر راهزنان در امان نباشیم. هر
دو نفر برخاستند و دوباره سعی کردند، ولی شتر همچنان سر جایش ایستاده بود،
گویی اصلاً قصد تکان خوردن نداشت. این بار هر دو نفر عصبانی شدند. صاحب
شتر چوبدستیاش را بالا برد میخواست ضربهای بزند، اما منصرف شد و دستش را
پایین آورد، گفتم: پس چرا نزدید، یک ضربه بزنید، شاید راه بیفتد. امام
سجاد که خستگی از چهرهاش میبارید گفت: آه که اگر قصاص نمیبود [1] ... و
دیگر حرفی نزد.هر دو نفر نشستند. همسفرش از نکته سنجی امام خیلی تعجب کرده
بود و با خود میاندیشید: او که از آزار رساندن به حیوانی که سرکشی میکند
و نافرمان شده اینگونه بیمناک است، من بیچاره فردای قیامت چه پاسخی خواهم
داد به آنان که به حق و ناحق ایشان را کتک زدهام. دلش شکست، اشک در چشمانش
حلقه زد و تصمیم گرفت بعد از سفر حج به نزد آنانی برود که به هر نحوی موجب
اذیت و آزارشان شده است و از آنان حلالیت بطلبد. [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) قصاص یعنی تلافی کردن. (2) مناقب، ج 4، ص 155. منبع: حیات پاکان داستانهایی از زندگی امام سجاد؛ مهدی محدثی؛ بوستان کتاب چاپ اول 1383
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 23