نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 342
فرزند واقعی پیامبر
هارون که از عباسیون بود به حکم قرابتی که میان عباس، جد هارون و
بنیهاشم بود همواره از روی انتساب خود به مقام رسالت فخر فروشی میکرد. روزی
وارد شهر مدینه شد و رهسپار زیارت قبر مطهر رسول گرامی اسلام صلی الله
علیه و آله و سلم شد. هنگامی که به حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
رسید، انبوه جمعیت از قریش و قبائل دیگر در آنجا گرد آمده بودند. هارون رو
به قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نموده، گفت: « السلام علیک یا
رسول الله، السلام علیک یا ابنعم! » « درود بر تو ای پیامبر خدا! درود بر
تو ای پسر عمو! » او در میان آن جمعیت زیاد، نسبت عموزادگی خود را با
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به رخ مردم میکشید و عمدا به آن
افتخار مینمود تا مردم بدانند خلیفه پسر عموی پیامبر است! در این هنگام
پیشوای هفتم که در آن جمع حاضر بود، از هدف هارون آگاه شده نزدیک قبر رسول
خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفت و با صدای بلند فرمود: « السلام علیک یا
رسول الله، السلام علیک یا ابة. » « درود بر تو ای پیامبر خدا! درود بر تو ای پدر جان! » هارون از این سخن راست رنجید و رنگ صورتش متغیر شد و بیاختیار گفت: « واقعا این افتخار بزرگی است. » [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) شیخ مفید، الارشاد، ص 298 - ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص 164 - ابنکثیر، البدایة و النهایة، ط 2، ج 10، ص 183. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام موسی بن جعفر؛ سید علی حسینی قمی، نبوغ چاپ دوم 1382.
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 342