responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 130

تقیه

تقیه، یعنی پنهان نمودن ایمان و عقیده با اظهار رفتاری ناهماهنگ. تقیه یک تاکتیک برای حراست از عقیده حق می‌باشد. در برابر تقیه نفاق است که منافق با رفتاری هماهنگ با ایمان، کفر خویش را پنهان می‌سازد. قرآن این روش را برای حراست از ایمان تأیید می‌نماید. در داستان عمار یاسر که وی را اکراه بر بیزاری از عقیده توحیدی خویش و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نمودند! وی در حالی که قلبش مؤمن بود با زبان اظهار بیزاری جست، عمار از رفتار خویش نگران شد به حضور رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم رسید و ماجرا را در میان گذاشت. آیه نازل شد که ایمان عمار آسیب ندیده است و چون به رفتارش اکراه شده بود مشکل ساز نبوده است، الا من اکره و قلبه مطمئن بالایمان. [1] نیز در مورد دیگر فرمود: الا ان تتقوا منهم تقاة. [2] در قرآن با این موضع گیری رفتار تقیه‌ای که منطبق بر معیارهای عقلانی نیز می‌باشد، تأیید می‌شود. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نیز این رفتار را می‌پسندد. جانشینان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم امامان معصوم علیهم‌السلام نیز در اندیشه و رفتار از این روش بهره بردند. زیرا تقیه تنها در برابر رفتارهای ناهنجار کفار نمی‌باشد. بلکه در میان جمع مسلمانان که عقیده های متفاوت وجود دارد نیز این روش و موضع گیری صحیح می‌تواند باشد. بر این اساس مشاهده می‌شود که امام باقر علیه‌السلام فرمودند: التقیة من دینی و دین آبائی؛ [3] «تقیه روش من و پدران من می‌باشد.» امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ان التقیة جنة المؤمن؛ [4] «تقیه سپر دفاعی مؤمن است».
اینک امام کاظم علیه‌السلام به علی بن یقطین تقیه می‌آموزد. علی بن یقطین از شیعیان و یاران خاص امام کاظم علیه‌السلام است. در عین حال در دربار هارون الرشیدوزیر نیز می‌باشد. وی به دستور امام راه گشای بسیاری از امور شیعه در دربار عباسیان بود. هارون نیز در صدد بود از اعتقاد و تشیع وی سندی به کف آورد تا وی را مورد عتاب و بازخواست قرار دهد. در جمع خصوصی شیعیان در مورد چگونه وضو گرفتن اختلاف رأی پیش آمد. علی بن یقین به امام کاظم علیه‌السلام نامه نوشت و از امام شیوه وضو صحیح را سؤال نمود. امام در جواب نامه وی دستور العمل وضو را همانند وضوی اهل سنت نگاشت. علی بن یقطین از جواب امام شگفت زده شد. لیکن با خود گفت دستور امام بدون حکمت نیست، طبق دستور امام حتی در درون منزل خویش همانند اهل سنت وضو می‌گرفت.
در نزد هارون بسیار سعایت و خبرچینی می‌شد که علی بن یقطین شیعه از پیروان امام کاظم علیه‌السلام است. هارون برای اطمینان از عقیده وزیرش به صورت پنهانی فردی از غلامان خویش را مأمور ساخت تا مراقب وضو گرفتن علی بن یقطین در اندرون خانه وی باشد و به هارون گزارش کند که وی همانند شیعیان وضو می‌گیرد، یا همانند اهل سنت. خود هارون نیز به صورت پنهانی وضو گرفتن علی بن یقطین را زیر نظر گرفت. علی بن یقطین برای وضو گرفتن در درون خانه به دور از دید نامحرمان وضو می‌گرفت. هارون وضو گرفتن علی بن یقطین را از پشت دیوار زیر نظر می‌گیرد، هنگامی که می‌بیند علی بن یقطین همانند اهل سنت وضو می‌گیرد، همان جا فریاد می‌کشد که خبرچین‌ها دروغ گفته‌اند؛ تو از شیعیان و پیروان موسی بن جعفر نیستی. هنگامی که این حالت برطرف می‌شود امام به علی بن یقطین می‌نگارد اکنون همان گونه که خدا دستور داده است وضو بگیرد. [5] . هارون روزی علی بن یقطین را مورد عنایت خاص قرار داده و هدایای فراوانی به وی می‌دهد. در میان آن هدایا لباس مخصوص درباریان مزین به طلا و گران قیمت وجود داشت. علی بن یقطین که علاقه شدید به حضرت داشت این هدیه فاخر را توسط غلامی به خدمت امام کاظم علیه‌السلام فرستاد. امام کاظم علیه‌السلام هدیه را گرفت، لیکن در فرصت مناسب هدیه را برگرداند و به علی بن یقطین سفارش کرد که آن را نزد خودش نگه دارد و رد نکند. علی بن یقطین از برگرداندن هدیه ناراحت می‌شود، لیکن هدیه را نگه می‌دارد. آنگاه علی بن یقطین در اثر مسائلی آن غلام را بیرون می‌کند. این غلام که از تشیع علی بن یقطین آگاه بود و می‌دانست که وی اموال و خمس شیعیان را به امام کاظم علیه‌السلام می‌رساند و آن هدیه مخصوص را هم خودش به نزد امام کاظم علیه‌السلام برده بود، به نزد هارون رفت و در حق علی بن یقطین فضولی کرد.
هارون علی بن یقطین را برای امتحان خواست. وی به بهانه هایی آن هدیه مخصوص را طلب نمود. از علی بن یقطین پرسید آن هدیه را چه کردی؟ وی گفت آن هدیه چون هدیه مخصوص خلیفه بود عطرآگین نموده‌ام در بقچه‌ای در خانه گذاشته‌ام و هر از گاهی به عنوان تبرک آن را باز می‌کنم و نگاه می‌کنم و دوباره به جای خودش بر می‌گردانم. هارون گفت باز گردان! علی بن یقطین به یکی از غلامانش دستور داد به منزل رفته و در فلان اتاق و فلان جا هدیه مخصوص را به خدمت خلیفه بیاورد. خادم نیز رفت و آن بقچه را آورد و هارون همان گونه که علی بن یقطین گزارش کرده بود، مشاهده کرد. غیض و غضبش فرو نشست و جایزه دیگری نیز به علی بن یقطین داد و دستور داد آن غلام فضول را هزار تازیانه بزنند که وقتی پانصد تازیانه را نوش جان کرد به درک واصل شد. هارون گفت از این پس هیچ گزارش خلافی را در حق تو نخواهم پذیرفت. [6] . بر این اساس تقیه یک روش صحیح در برابر مخالفین است و اختصاص به تقیه در برابر کفار هم ندارد، که برخی اهل سنت بر آن باورند. آری این دستور العمل امام کاظم علیه‌السلام به یار وفادارش علی بن یقطین است و آن هم عاقبت فضولی آن غلام نگون بخت!

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) نحل، 106.
(2) آل عمران، 28.
(3) اصول کافی، باب التقیة، ح 12.
(4) همان، ح 14.
(5) الارشاد، ج 2، ص 228؛ اعلام الوری، ص 305.
(6) الارشاد، ج 2، ص 227؛ روضة الواعظین، ص 214؛ کشف الغمة، ج 3، ص 18، اعلام الوری، ص 304؛ فصول المهمة، ج 2، ص 947.
منبع: امام کاظم الگوی زندگی؛ حبیب الله احمدی؛ فاطیما چاپ اول 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 130
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست