نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 96
بندهای زنجیر را پاره کرد
«ابوالصلت هروی» که از یاران نزدیک امام رضا (ع) بود و بعد از شهادت
امام هشتم (ع) به دستور مأمون به زندان افتاد، میگوید: یک سال زندانی بودم
و دلتنگ شدم، شبی بیدار ماندم و به عبادت و دعا پرداختم و پیامبر و خاندان
گرامی او را شفیع خویش قرار دادم، و خداوند را به حرمت آنان سوگند دادم که
مرا نجات بخشد، هنوز دعایم پایان نیافته بود که دیدم امام جواد (ع) در
زندان من است، فرمود: ابوصلت! سینهات تنگ شده است؟ عرض کردم: آری به خدا سوگند. فرمود:
برخیز و آنگاه دست بر زنجیرهای من زد، بیدرنگ قیدها باز شد و دست مرا
گرفت و از زندان بیرون آورد، نگهبانان مرا دیدند اما به کرامت آن حضرت
یارای سخن گفتن نداشتند، امام چون مرا بیرون آورد فرمود: «برو در امان خدا، بعد از این هرگز مامون را نخواهی دید و او نیز تو را نخواهد دید»! و چنان شد که امام فرموده بود [1] .
[~hr~]پی نوشت: (1) بحار ج 49 ص 303. منبع: زندگانی امام جواد؛ سیف الله یعقوبی قمشهای؛ مسجد الغدیر.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 96