نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 731
هدایت افراد و توصیهی خوردن غذا در صحرا یا منزل
شخصی به نام محمد بن ولید گوید: من نسبت به امامت حضرت جواد
علیهالسلام در شک و شبهه بودم، تا آن که روزی به منزل آن حضرت آمدم و
جمعیتی انبوه نیز در آن جا حضور داشتند. من در گوشهای نشستم تا زوال
ظهر شد؛ پس نماز ظهر و عصر و نافلههای آنها را خواندم، پس از سلام نماز
متوجه شدم که شخصی پشت من حرکت مینماید، چون نگاه کردم، حضرت ابوجعفر -
امام جواد علیهالسلام - را دیدم. لذا به احترام آن حضرت از جای برخاستم و سلام کردم و دست مبارک آن بزرگوار را بوسیدم و روی پاهایش افتادم. پس از آن، حضرت نشست و فرمود: برای چه این جا آمدهای؟ و بعد از آن اظهار داشت: تسلیم امر خداوند سبحان باش و ایمان خود را تقویت کن. عرض کردم: ای سرورم! من تسلیم شدم. حضرت اظهار نمود: وای بر تو، و سپس با حالت تبسم تکرار فرمود: تسلیم شو. عرضه
داشتم: یا ابن رسول الله! تسلیم شدم، و من شما را به عنوان امام و خلیفهی
رسول الله علیهمالسلام پذیرفتم و به یقین کامل رسیدم؛ خداوند متعال آنچه
از شک و تردید در قلبم بود، همه را نابود ساخت و از جهت ایمان و عقیده
تقویت شدم. چون فردای آن روز فرا رسید، صبح زود به سمت منزل حضرت حرکت
کردم و تنها آرزویم این بود که بتوانم دو مرتبه به حضور آن بزرگوار شرفیاب
شوم؛ پس مدتی جلوی منزل حضرت منتظر ماندم تا جائی که گرسنه شدم. ناگهان
متوجه شدم که شخصی چند نوع غذا آورد و به همراه او شخصی دیگری با لگن و
آفتابه آمد و آنها را جلوی من نهادند و گفتند: مولایت دستور داده است که
اول دستهایت را بشوی و سپس این غذا را تناول نما. راوی گوید: همین که
دستهایم را شستم و مشغول خوردن غذا شدم، متوجه شدم که حضرت جواد
علیهالسلام به طرف من میآمد، پس به احترام از جای برخاستم، فرمود: بنشین،
و غذایت را تناول نما، لذا نشستم و چون غذا را خوردم و سیر گشتم، حضرت به
غلام خود دستور داد تا باقیماندهی غذاها را بردارد. سپس آن امام همام، حضرت جواد الأئمه علیهالسلام به صورت نصیحت و موعظه، مرا مخاطب قرار داد و فرمود: ای
محمد! هرگاه در صحرا و بیابان هستی، غذا را فقط از داخل ظرف غذا و سفره
بخور و آنچه که اطراف آن ریخته میشود رها کن، گرچه ران گوسفندی باشد. ولی
چنانچه در منزل خواستی غذا میل کنی، سعی نما غذاهائی که اطراف سفره و ظرف
غذا ریخته میشود، جمع کن و بخور، که همانا در آن رضایت و خوشنودی خداوند
متعال میباشد؛ و نیز سبب توسعهی روزی میگردد؛ با توجه بر این که در آن
درمان و شفاء دردها خواهد بود. همچنین مجددا بعد از آن به من خطاب نمود و فرمود: اکنون آنچه میخواهی سؤال کن؟ عرضه داشتم: ای مولای من! نظر شما در رابطه با مشک و عنبر چیست؟ حضرت
در پاسخ فرمود: پدرم و سرورم، حضرت ابوالحسن، امام رضا علیهالسلام از آن
استفاده مینمود؛ و چون فضل بن سهل به این موضوع اعتراض کرد، به وی فرمود: حضرت
یوسف علیهالسلام از تمام تجملات و زیورآلات دنیوی استفاده مینمود؛ و از
مقام والای نبوت و معنویت آن بزرگوار چیزی کاسته نگردید. همچنین حضرت
سلیمان بن داوود علیهالسلام با آن تاج و تختی که داشت و نیز دارای آن همه
امکانات و تجملات پادشاهی، پیامبر الهی بود و با این که تمام حیوانات و جن و
انس و دیگر موجودات و امکانات در اختیارش بود و با این حال نقصی و ضربهای
بر نبوتش وارد نیامد. و در ادامهی فرمایش خود افزود: خداوند متعال در
آیات شریفهی قران حکیم خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سلم
فرموده است: (قل من حرم زینة الله التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل
هی للذین آمنوا فی الحیاة الدنیا...). [1] . یعنی؛ ای پیامبر! - به
مردمان - بگو: چه کسی زینتهای الهی را حرام گردانده است، بگو ای محمد!:
چیزهای خوب را برای بندگان مؤمن و مخلص خود قرار داده است تا در زندگی دنیا
از آنها استفاده نمایند و بهرهمند شوند. [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) سورهی اعراف: آیهی 32. (2)
هدایة الکبری حضینی، ص 308، س 2، مدینة المعاجز: ج 7، ص 412، ح 2419. ضمنا
داستان بسیار طولانی و مفصل بود که به همین مقدار اکتفاء گردید. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 731