responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 700

نشان دادن اعجاز به مأمون

می‌گویند: چون بعد از شهادت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام مردم، مأمون را هدف طعن و ملامت می‌ساختند او می‌خواست که به ظاهر خود را از آن جرم و خطا بیرون نماید. پس چون از سفر خراسان به بغداد آمد نامه‌ای به خدمت امام جواد علیه‌السلام که در آن وقت یازده سال داشت نوشت و با عزت و اکرام تمام آن حضرت را طلبید.
چون امام جواد علیه‌السلام به بغداد تشریف آورد، پیش از آنکه آن ملعون را ملاقات کند، روزی مأمون به قصد شکار سوار شد و به راه افتاد.
در اثنای راه به جمعی از کودکان رسید که در میان راه ایستاده بودند و حضرت امام محمد تقی علیه‌السلام نیز در میان ایشان ایستاده بود.
چون کودکان کوکبه‌ی او را مشاهده کردند پراکنده شدند ولی امام جواد علیه‌السلام از جای خود حرکت نفرمود و با نهایت تمکین و وقار در مکان خود قرار داشت تا آنکه مأمون به نزدیک آن حضرت رسید و از مشاهده‌ی انوار امامت و جلالت و ملاحظه‌ی آثار متانت و مهابت آن حضرت بسیار متعجب گردید.
پس عنان مرکبش را کشید و پرسید: «ای کودک چرا مانند کودکان دیگر از سر راه دور نشدی و از جای خود حرکت ننمودی؟!»
حضرت فرمود: «ای خلیفه! راه که تنگ نبود و جرم و خطائی نیز نداشتم که از تو بگریزم.»
از شنیدن این سخنان تعجب مأمون بیشتر گردید.
پس پرسید: «ای کودک نام تو چیست؟»
حضرت فرمود: «محمد نام دارم.»
مأمون گفت: «پسر چه کسی هستی؟»
حضرت فرمود: «پسر علی بن موسی الرضا علیه‌السلام.»
چون مأمون نسب شریف آن حضرت را شنید تعجبش زایل گردید و از استماع نام آن امام مظلوم که شهید کرده بود منفعل گردید و بر آن حضرت صلوات و رحمت فرستاد و روانه شد.
چون به صحرا رسید نظرش بر دراجی [1] افتاد، بازی از پی او رها کرد و آن باز مدتی ناپیدا شد، چون آن باز از هوا برگشت، یک ماهی کوچک در منقار داشت که هنوز زنده بود.
مأمون از مشاهده‌ی این حال در شگفت شد. پس آن ماهی را در کف گرفت و بازگشت، چون به همان موضع رسید که در هنگام رفتن امام جواد علیه‌السلام را ملاقات کرده بود، باز دید که کودکان پراکنده شدند ولی حضرت از جای خود حرکت نفرمود.
مأمون گفت: «ای محمد! این چه چیزی است که من در دست دارم؟»
امام جواد علیه‌السلام فرمود: «حق تعالی دریایی خلق کرده است که ابر از آن دریاها بلند می‌شود، و ماهیان ریزه با ابر بالا می‌روند و بازهای پادشاهان آنها را شکار می‌کنند، و پادشاهان آنها را در کف می‌گیرند و برگزیدگان سلاله‌ی نبوت را به آنها امتحان می‌نمایند.»
مأمون از شنیدن این خبرها، تعجبش افزون شد و گفت: «حقا که تو فرزند امام رضا علیه‌السلام هستی و از فرزندان آن امام بزرگوار این عجایب و اسرار بعید نیست.»
پس آن حضرت را طلبید و اعزاز و اکرام بسیار نمود و اراده کرد که ام‌الفضل دختر خود را به آن حضرت تزویج نماید. [2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) نام پرنده‌ای است که خیلی سریع می‌چرخد.
(2) کشف الغمه.
منبع: عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 700
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست