نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 644
میوه بیدانه از درخت سدر
میگویند: چون امام جواد علیهالسلام با امالفضل زوجهی خود از بغداد
به مدینه مراجعت میفرمود. چون به کوفه رسید هنگام غروب آفتاب بود، پس داخل
مسجد شد. در صحن مسجد درخت سدری بود که بار نمیداد، پس حضرت کوزهی
آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و به نماز مغرب ایستاد و جماعت گذاشت و
بعد نیز چهار رکعت نافلهی مغرب به جای آورد و سپس مشغول تعقیب نماز شد و
دو سجدهی شکر به جای آورد. سپس از مسجد بیرون رفت. چون مردم نزدیک درخت آمدند دیدند که میوههای بسیار خوبی را بار داده است. پس تعجب کردند و از سدر آن خوردند و دیدند که شیرین است و دانه نیز ندارد. سپس
مردم کوفه با آن حضرت وداع کردند و ایشان به مدینه تشریف برد. و در مدینه
بود تا زمان معتصم که آن حضرت را به بغداد طلبید، در اول سال دویست و بیست و
پنج در بغداد توقف فرمود تا آخر ماه ذیالقعدهی همان سال که به شهادت
رسید و در پشت سر مبارک جدش امام موسی علیهالسلام دفن شد. و از شیخ مفید نقل شده که فرمود: «من از میوهی آن درخت سدر خوردم و آن را بیدانه یافتم.» [1] .
[~hr~]پی نوشت: (1) مناقب ابنشهرآشوب. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 644