نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 601
مناظره امام با یحیی بن اکثم
«یحیی بن أکثم» یکی از دانشمندان نامدار زمان مأمون بود که شهرت علمی او
در رشتههای گوناگون علوم آن زمان زبانزد خاص و عام بود. او در علم فقه
تبحر فوقالعادهای داشت ولی مردی خودپسند و مغرور بود و هر دانشمندی که به
دیدار او میرفت، آنقدر از علوم گوناگون از وی سؤال میکرد تا طرف، به عجز
خود در مقابل وی اقرار کند!. عباسیان از میان دانشمندان «یحیی بن
اکثم» را (بدلیل شهرت وی) انتخاب کردند و مأمون جلسهای برای سنجش میزان
علم و آگاهی امام جواد علیهالسلام ترتیب داد. در آن مجلس یحیی رو به مأمون
کرد و گفت: «اجازه میدهی سؤالی از این جوان بنمایم؟» مأمون گفت: «از خود او اجازه بگیر.» یحیی از امام جواد علیهالسلام که در آن وقت هشتساله بود اجازه گرفت. امام فرمود: «هر چه میخواهی بپرس.» یحیی گفت: «دربارهی شخصی که محرم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است چه میگوئید؟» امام جواد علیهالسلام فرمود: «آیا این شخص، شکار را در حل (خارج از محدودهی حرم) کشته است یا در حرم (تا چهار فرسخی مکه)؟ عالم به حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمدا کشته یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا کبیر؟ برای اولین بار چنین کاری کرده یا برای چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کاری أبا ندارد یا از کردهی خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟!» یحیی
بن اکثم از این همه فروع که امام برای این مسأله مطرح نمود، متحیر شد و
آثار ناتوانی و زبونی در چهرهاش آشکار گردید و زبانش به لکنت افتاد به
طوری که حضار مجلس ناتوانی او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند. مأمون
گفت: «خدای را بر این نعمت سپاسگزارم که آنچه من اندیشیده بودم همان شد.» و
در همان مجلس عقد ازدواج دخترش با امام علیهالسلام را اجرا کرد. سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: «آیا اکنون آنچه را که نمیپذیرفتید دانستید؟!» آنگاه پس از مذاکراتی که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده شدند و جز نزدیکان خلیفه، کسی در مجلس نماند. مأمون
رو به امام جواد علیهالسلام کرد و گفت: «قربانت گردم خوب است احکام هر یک
را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده
کنیم. امام جواد علیهالسلام فرمود: «بلی، اگر شخص محرم در حل (خارج از
حرم) شکار کند و شکارش از پرندگان بزرگ باشد، کفارهاش یک گوسفند است و
اگر در حرم بکشد کفارهاش دو برابر است؛ و اگر جوجهی پرندهای را در بیرون حرم بکشد، کفارهاش یک بره است که تازه از شیر گرفته شده باشد؛ و اگر آن را در حرم بکشد هم بره و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛ و اگر شکار از حیوانات وحشی باشد، چنانچه گورخر باشد، کفارهاش یک گاو است؛ و اگر شترمرغ باشد کفارهاش یک شتر است؛ و اگر آهو باشد کفارهی آن یک گوسفند است؛ و اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد کفارهاش دو برابر میشود؛ و
اگر شخص محرم کاری بکند که قربانی بر او واجب شود، اگر در احرام حج باشد
باید قربانی را در «منی» ذبح کند و اگر در احرام عمره باشد باید آن را در
«مکه» قربانی کند؛ کفاره شکار برای عالم و جاهل به حکم، یکسان است،
منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفاره) گناه نیز کرده است، ولی در صورت
خطا، گناه از او برداشته شده است. کفارهی شخص آزاد بر عهدهی خود اوست و کفارهی برده بر عهدهی صاحب اوست، و بر صغیر کفاره نیست ولی بر کبیر واجب است؛ و عذاب آخرت از کسی که از کردهاش پشیمان است برداشته میشود، ولی آن که پشیمان نیست کیفر خواهد شد.» مأمون
گفت: «احسنت یا اباجعفر! خدا به تو نیکی کند! حال خوب است شما نیز از یحیی
بن اکثم سؤالی بکنید، همان طور که او از شما پرسید.» در این هنگام ابوجعفر علیهالسلام به یحیی فرمود: «بپرسم؟» یحیی گفت: «اختیار با شماست فدایت شوم، اگر توانستم پاسخ میگویم و گرنه از شما بهرهمند میشوم.» ابوجعفر
علیهالسلام فرمود: «به من بگو در مورد مردی که در بامداد به زنی نگاه
میکند و آنگاه حرام است، و چون روز بالا میآید آن زن بر او حلال میشود، و
چون ظهر میشود باز بر او حرام میشود، و چون وقت عصر میرسد بر او حلال
میگردد، و چون آفتاب غروب میکند بر او حرام میشود، و چون وقت عشاء
میشود بر او حلال میگردد و چون شب به نیمه میرسد بر او حرام میشود، و
به هنگام طلوع فجر بر وی حلال میگردد؟ این چگونه زنی است و با چه چیز حلال
و حرام میشود؟» یحیی گفت: «نه به خدا قسم، من به پاسخ این پرسش راه
نمیبرم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمیدانم، اگر صلاح میدانید از
جواب آن، ما را مطلع سازید.» ابوجعفر علیهالسلام فرمود: «این زن، کنیز
مردی بوده است، در بامدادان، مرد بیگانهای به او نگاه میکند و آنگاه
حرام بود، چون روز بالا میآید، کنیز را از صاحبش میخرد و بر او حلال
میشود، چون ظهر میشود او را آزاد میکند و بر او حرام میگردد، چون عصر
فرا میرسد او را به حبالهی نکاح خود در میآورد و بر او حلال میشود، به
هنگام مغرب او را «ظهار» میکند [1] و بر او حرام میشود، موقع عشا کفارهی
ظهار میدهد و مجددا بر او حلال میشود چون نیمی از شب میگذرد او را طلاق
میدهد و بر او حرام میشود و هنگام طلوع فجر رجوع میکند و زن براو حلال
میگردد. [2] . در این هنگام مأمون به حاضران گفت: «آیا در میان شما کسی هست که بتواند این گونه سؤال کند و این گونه جواب دهد؟» آنان به اتفاق گفتند: «کسی را در علم و فضل، مانند اباجعفر نمیشناسیم.» مأمون
گفت: «وای بر شما! به خدا سوگند او از خاندانی است که کوچک و بزرگ در آن
یکسان است و آنان علم و کمال را از یکدیگر به ارث میبرند و آخرین و اولین
آنان با هم یکی است.» [3] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1)
«ظهار» عبارت از این است که مردی به زن خود بگوید: «پشت تو برای من یا
نسبت به من، مانند پشت مادرم یا خواهرم یا دخترم میباشد، و در این صورت
باید کفارهی ظهار بدهد تا همسرش مجددا بر او حلال گردد. ظهار در پیش از
اسلام در عهد جاهلیت نوعی طلاق حساب میشد و موجب حرمت ابدی میگشت ولی حکم
آن در اسلام تغییر یافت و فقط موجب حرمت و کفاره گردید. [2] سیرهی پیشوایان، پیشوایی، ص 548، به نقل از مجلسی، بحارالانوار، ص76 - 75. [3] کشف الغمه، اربلی، ج 3، ص 207 - احتجاج، طبرسی، ج 2، ص 244. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 601