نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 564
کنار بالین پدر
اباصلت گوید: هنگامی که امام رضا علیهالسلام با حالت مسمومیت از
خانهی مأمون به منزل خویش بازگشت و رنجور و نالان در بستر افتاد به من
فرمود: «در خانه را ببند.» امر امام را اطاعت کردم و از شدت ناراحتی در
حیاط منزل قدم میزدم، ناگاه دیدم نوجوانی بسیار زیبارو که موهای سرش مجعد
بود و بسیار به حضرت رضا علیهالسلام شباهت داشت وارد حیاط خانه شد! به
سوی او شتافتم و عرض کردم: «با این که در بسته بود، از کجا وارد شدی؟» فرمود: «ای اباصلت! آن خدایی که مرا به یک لحظه از مدینه به طوس آورد همو مرا از در بسته وارد خانه نمود.» پرسیدم: «تو کیستی؟» فرمود: «انا حجة الله علیک یا اباالصلت، أنا محمد بن علی.» «من حجت خدا بر تو میباشم ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد میباشم. اینک آمدهام پدر غریب و مظلومم را ببینم و با او وداع کنم.» آنگاه
دوان دوان به طرف بستر پدر حرکت کرد و به من نیز فرمود که با او بروم.
همین که چشم امام رضا علیهالسلام به چشمان فرزندش افتاد برخاست و گردن بر
گردن او نهاد و او را به سینهاش چسبانید و میان دو چشمانش را بوسید و با
او به راز و نیاز پرداخت و از اسرار ملک و ملکوت و خزائن علوم اولین و
آخرین، پنهانی سخنانی گفت و عاقبت در حالی که سر بر دامن فرزندش امام جواد
علیهالسلام داشت طایر روحش به جانب روضهی رضوان پرواز کرد. [1] .
[~hr~]پی نوشت: (1) بحارالانوار، ج 50، ص 56 - کشف الغمه، ج 2، ص 344 - عیون اخبار الرضا (ع)، صدوق، ج 2، ص 243. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ اول 1381.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 564