نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 525
فضل بن شاذان
قاضی نور الله شوشتری در کتاب خود (مجالس المؤمنین) مینویسد که او از
اجله شیعهی نیشابور بود و مانند نامش در فضل مشهور است، مبدع براهین عقلیه
و موضح قوانین نقلیه است و در بیان حقایق مذهب حقهی امامیه ماهر بود. در
کتاب خلاصه و کتاب نجاشی مذکور است که فضل از راویان امام محمد جواد
علیهالسلام است و بعضی گفتهاند که از حضرت رضا علیهالسلام روایت نموده
است و او در میان این طائفه ثقه و فقیه و متکلم و عظیمالشأن بود، و امام
محمد جواد علیهالسلام سه مرتبه متوالیا بر او رحمت فرستادند. عبدالله
بن طاهر که از جانب مأمون حکومت خراسان را داشت فضل بن شاذان را از نیشابور
اخراج نمود و پس از آنکه او را نزد خود طلبیده و تفتیش کتب او را نمود
دستور داد که ماحصل آن کتابها را برای او بنویسد فضل رؤوس مسائل اعتقادی را
از توحید و عدل و مانند آن برای او نوشت و چون نوشتههای فضل به نظر
عبدالله رسید گفت این مقدار کافی نیست میخواهم که عقیدهی تو را دربارهی
گذشتگان بدانم! فضل (از نظر تقیه و رهائی از دست او) گفت ابوبکر را
دوست دارم، ولی از عمر بیزارم! عبدالله گفت چرا از عمر بیزاری؟ گفت به خاطر
اینکه عباس را از شوری بیرون کرد! و به سبب این پاسخ لطیف که متضمن خوشامد
عباسیان بود از دست حاکم خلاصی یافت. همچنین در کتاب مزبور از سهیل بن
بحر فارسی نقل شده است که گفت من در مصاحبهی آخرین خود که با فضل بن
شاذان داشتم از او شنیدم که میگفت من جانشین جمعی از آن بزرگانی مانند
محمد بن ابیعمیر و صفوان بن یحیی و دیگرانم که پنجاه سال در خدمت آنها
بودم و از آنان استفادهی علمی میکردم و اکنون آنها از جهان رفتهاند. و
شیخ نجاشی گفته که فضل تعداد یکصد و هشتاد جلد کتاب تصنیف کرده است. و باز در آن کتاب منقول است که از فضل پرسیدند که دلیل تو بر امامت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام چیست؟ فضل
در پاسخ گفت دلیل این مطلب کتاب خدا و سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و
سلم و اجماع مسلمین است، اما کتاب، قول خدای تعالی است که فرماید: یا ایها
الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم [1] . خدای
تعالی در این آیه ما را به طاعت اولی الامر فرمان داده همچنان که ما را به
طاعت رسول خود دستور فرموده است پس ما محتاج شدیم که اولی الامر را
بشناسیم همچنان که باید خدا را بشناسیم و دیدیم که در اولی الامر اختلاف
کردهاند ولی در تفسیر آیه بر وجهی که مخصص نزول آن است در شأن علی بن
ابیطالب اجماع کردهاند زیرا بعضی گفتهاند مراد از اولی الامر امرای سرایا
است و بعضی گفتهاند مقصود علماء است و برخی گفتهاند مراد از آن قوام
نظام کار تمام مردم به امر معروف و نهی از منکر است و بعضی هم گفتهاند
منظور از اولی الامر حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و یازده فرزندش
علیهمالسلام هستند. چون از فرقهی اولی پرسیدیم که آیا علی
علیهالسلام از امرای سرایا هست یا نه؟ گفتند بلی هست. و فرقهی دومی نیز
گفتهاند که آن حضرت از اعلام علما است و فرقه سیمی هم خبر دادهاند که او
از قوام نظام کار عموم مردم است به امر به معروف و نهی از منکر و از اینجا
ظاهر شد که مراد از اولی الامر به اتفاق اهل درایت و روایت حضرت شاه ولایت
است پس به موجب این آیه والی ملک امامت و وصایت اوست و عدول از آن جناب به
سوی دیگری عین گمراهی و ضلالت است زیرا که در غیر او اتفاق وجود ندارد و
ادله دیگر هم موجود نیست. و اما سنت، هم میدانند که رسول اکرم صلی
الله علیه و آله و سلم آن حضرت را قاضی یمن و فرمانده سپاه آن ناحیه و ولی
اموال گردانید و دستور داد آن اموال را که خالد بن ولید به ظلم و ستم از
بنیخزیمه گرفته بود میان آنها تقسیم نماید و همچنین ابلاغ سورهی برائت را
به عهدهی او گذاشت و هر موقعی که از مدینه غیبت میفرمود آن امام بر حق
را جانشین خود میگردانید و هیچ یک از اصحاب رسول صلی الله علیه و آله و
سلم را چنین مقامی نیست که این سنن در شأن او مقرر شده باشد و تأسی به سنت
سید کائنات در حیات و ممات آن حضرت بر همگان لازم و احتیاج امت به امیری که
متصف به چنان سننی باشد مسلم جمهور است. و اما اجماع اول آنکه اجماع
امت است که علی علیهالسلام امام بود و در آن اختلافی نیست بلکه اختلاف در
این است که بعضی گفتهاند پس از پیغمبر بلافاصله امام بود (مانند فرقهی
ناجیهی امامیه) و برخی (اهل سنت) گفتهاند که پس از رسول خدا صلی الله
علیه و آله و سلم بلافاصله امام نبوده بلکه در وقت خاصی (پس از خلفای
ثلاثه) امام بود و اجماع بر غیر او در این مورد واقع نشده است. دیگر
اینکه اجماع امت است که حضرت امیر علیهالسلام پس از رحلت حضرت رسالت پناه
در عدالت که از شرایط امامت است باقی بود و اختلاف در این است که بعضی
(شیعه) گویند آن حضرت بالاتر از مرتبهی عدالت دارای مقام عصمت بود و بعضی
(اهل سنت) گویند معصوم نبود بلکه عادل و نیکوکار و متقی بود و ظاهرش از
شوائب و خطاء و لغزش پاک و مبرا بود. اما همان قوم (اهل سنت) در نفی عصمت
ابیبکر اجماع نموده و در عدالتش اختلاف کردهاند زیرا پارهای از کارهای
ابیبکر را خلاف عدالت دانستهاند. پس کسی که (علی علیهالسلام) بر
عدالت او اجماع نموده و در عصمتش اختلاف داشته باشند از کسی که (ابوبکر) در
نفی عصمت او اجماع نموده و در عدالتش اختلاف کنند برای امامت اولی و
شایسته است [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) سورهی نساء آیهی 59. (2) مجالس المؤمنین جلد 1 صفحهی 402-400 با تلخیص عبارات. منبع: حضرت جواد الائمه؛ مؤلف: فضل الله کمپانی؛ ناشر: مفید ؛1362ش.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 525