نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 515
عاقبت مرد آوازه خوان
حضرت امام محمد تقی علیهالسلام فرمود: از معاشرت با افراد فرومایه بپرهیز، چه اینان مانند شمشیر ظاهری درخشان و اثری بد دارند. و
از محمد بن ریان نقل میکند که گفت: مأمون دربارهی حضرت جواد علیهالسلام
به هر حیلهای دست زد، نتوانست کاری بکند (شاید میخواسته حضرت را در فسق و
فجور وارد کند) تا هنگامی که مریض شد و خواست دخترش را به عقد حضرت
درآورد. دویست کنیز بسیار زیبا آماده کرد و به هر یک جامی که در آن گوهری
بود، داد که وقتی که حضرت در مسند دامادی مینشیند روبروی او بایستند تا
شاید حضرت را جلب کنند. ولی حضرت به آنها توجهی نکرد. مأمون مردی به نام
مخارق را که خوش آواز بود و ساز میزد و ریش بلندی داشت، احضار کرد. مرد
گفت: ای امیرالمؤمنین! اگر به جهت میل دادن او به دنیاست، این کار برای من
آسان است. (یعنی منظور تو را نسبت به او انجام میدهم) و مقابل آن حضرت
نشست و نعرهای کشید، اهل خانه همه جمع شدند و او شروع به ساز زدن و آواز
خواندن کرد. ساعتی نواخت، حضرت ابدا متوجه او نشد و به چپ و راست خود
نگاه نکرد. سپس سر برداشت و فرمود: ای صاحب ریش از خدا بترس. ناگاه ساز از
دست مرد افتاد و دیگر تا هنگام مرگ نتوانست با دستهایش کاری انجام دهد.
وقتی که مأمون جریان را از او پرسید، گفت: وقتی که حضرت بر سر من فریاد زد،
به طوری ترسیدم که دیگر به حال نیامدم.
[~hr~]منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 515