نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 439
سخن حضرت درباره زکریا بن آدم
شیخ طوسی گفته است: از احمد بن محمد بن عیسی قمی روایت شده که گفت:
امام جواد علیه السلام خدمتکار خود را با نامه ای، نزد من فرستاد و دستور
داد که خدمتش شرفیاب شوم، خدمت حضرت که در مدینه و در خانه «بزیع» بود،
رسیدم و داخل شده، سلام دادم، پس حضرت در مورد «صفوان»، «محمد بن سنان» و
غیر آنها، سخنانی فرمود که خیلیها شنیده اند. با خود گفتم: خاطر حضرت
را، به زکریا بن آدم جلب کنم، شاید راجع به او هم از همین سخنان بگوید، سپس
به خودم آمدم و گفتم: من، کی باشم که در این مورد و موارد شبیه آن، حرفی
به زبان آورم؟! مولا و آقایم، خود آگاهتر است به آنچه انجام می دهد. پس
حضرت به من فرمود: ای ابو علی! بر کسی مثل «ابوحیی» [1] ، شتاب نمی شود،
او که خدمت زیادی به پدرم کرد و نزد او و بعد از وی، پیش من قدر و منزلت
بلندی داشت، جز این که من، به مالی که پیشش بود نیاز پیدا کردم، عرض کردم:
فدایت شوم! مال را برایتان خواهد فرستاد و به من گفت: اگر زیارتتان کردم،
به عرضتان برسانم که اختلاف نظر «میمون» و «مسافر» [2] ، مانع من از
فرستادن مال خدمت شماست. حضرت فرمود: نامه مرا به او برسان و وادارش کن تا
مال را برایم بفرستد، نامه حضرت را به زکریا رساندم و او هم مال را برای
حضرت فرستاد. راوی گفت: امام جواد علیه السلام، بدون مقدمه به من فرمود: شک
و تردیدش بر طرف شد، پدرم جز من، فرزندی ندارد، عرض کردم: راست فرمودی،
فدایت گردم!. [3] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) گویا کنیه زکریا بن آدم است. (2) دو نفر ازاران و معتمدان امام جواد علیه السلام. (3) اختیار معرفه الرجال 2: 858، ح 1115. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 439