responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 421

سیراب نمودن عطشان

شیخ مفید رحمه‌الله در «ارشاد» از جعفر بن محمد به اسناد خودش از محمد بن علی هاشمی نقل می‌کند که صبح روزی که شب آن، مأمون دختر خود را به ابی‌جعفر محمد بن علی علیه‌السلام داده بود، خدمتش شرفیاب شدم.
من چون شب دارویی خورده بودم که عطش می‌آورد، سخت تشنه شدم و عطش به من فشار آورد، ولی از خوردن آب هم به تجویز طبیب ممنوع بودم، ابوجعفر علیه‌السلام به من نگاهی کرده گفت: تو را تشنه می‌بینم.
گفتم: آری بسیار تشنه هستم.
ابوجعفر علیه‌السلام رو به غلامش کرد و گفت: «یا غلام! اسقنا مائا»؛ برای ما آب بیاور!
من پیش خودم گفتم: الان یک آب مسمومی به من می‌دهند و در حزن و غمی فرو رفتم، تا این که غلام آب را آورد، ابوجعفر علیه‌السلام به من لبخندی زد و آن آب را گرفت اول خودش آشامید و بعد به من داد، من آشامیدم و عطش رفع شد، باز گرفت خودش آشامید و باز به من داد، آشامیدم آنگاه لبخندی زد.
من به محمد بن علی هاشمی گفتم: گمان می‌کنم این اباجعفر است و چنانچه رافضه می‌گویند از درون دلها خبر دارد و اسرار و امور و احوال را خوب تشخیص می‌دهد. [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) ارشاد مفید: به نقل اعیان الشیعه ج 4 ص 224.
منبع: زندگانی حضرت امام محمد تقی جوادالائمه؛ حسین عماد زاده؛ حسینیه عمادزاده چاپ اول 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 421
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست