responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 279

خبر دادن امام جواد از نیت افراد

طبری آورده است:
ابو جعفر محمد بن علی بن شلمغانی در روایتی گفت: اسحاق بن اسماعیل، در همان سالی که شیعیان خدمت امام جواد علیه السلام رسیدند، حج گزارد، او گفت: ده سؤال را در برگه ای نوشتم که از حضرت بپرسم، همسرم نیز حامله بود و با خود گفتم: وقتی پاسخ سؤالاتم را گرفتم، از حضرت درخواست دعا کنم تا از خدا بخواهد، فرزندم را پسر قرار دهد، مردم جوابهای خود را شنیدند و نوبت به من رسید، از جا بلند شدم و برگه سؤالاتم همراهم بود، وقتی چشم حضرت به من افتاد، فرمود:
ای ابوعقوب! نام او را احمد بگذار، پس فرزندم پسر شد و اسمش را احمد گذاشتم و بعد از مدتی از دنیا رفت. و از جمله کسانیکه با شیعیان، خدمت امام جواد علیه السلام رسیدند، علی بن حسان واسطی، معروف به عمش بود، او گفت: تعدادی اسباب بازی که بعضی از آنها از نقره بود، با خودم خدمت حضرت بردم و با خود گفتم: آنها را به حضرت پیشکش می نمایم، چون مردم جواب گرفته و از حضورش پراکنده شدند، از جای خود برخاست و به روستای صریا رهسپار گردید، دنبال حضرت به راه افتادم و با موفق (خادم) رو به رو شدم و از او خواستم، اجازه دیدار برایم بگیرد، پس داخل شده و سلام دادم، حضرت جواب سلام مرا فرمود، در حالی که چهره در هم کشیده بود و اجازه نشستن به من نداد، به حضرت نزدیک شدم و آنچه در کیسه خود داشتم، پیشکش کردم، اما او خشمگینانه در من نگریست و آنها را به راست و چپ افکند و فرمود: خدای متعال ما را برای بازی نیافریده است! من کجا و بازی کجا!
پس از حضرت طلب بخشش نمودم و او مرا بخشید و اسباب بازیها را برداشته، از حضورش بیرون آمدم.[1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) دلائل الامامه: 401 ح 360.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 279
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست