responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 102

بشارت نو

اسحاق بن اسماعیل می‌گوید:
در همان سالی که علما و دانشمندان برای تحقیق از امامت امام جواد علیه‌السلام به مدینه رفته بودند، من نیز همراه آنان بودم. [1] و ده سؤال نیز در کاغذی نوشته بودم تا از آن حضرت بپرسم و در آن سال همسرم حامله بود.
با خود گفتم اگر امام علیه‌السلام سؤالات مرا پاسخ دهد معلوم می‌شود که او امام راستین شیعیان است، پس از او خواهم خواست که دعا کند تا فرزندم پسر باشد.
پس از آن که علمای حاضر پاسخ سؤالات خود را از امام دریافتند، برخاستم و کنار آن حضرت نشستم تا کاغذ سؤالات را به او بدهم. همین که نظر امام به من افتاد بی‌درنگ فرمود: «ای اسحاق! نام پسرت را احمد بگذار.»
پس از بازگشت از سفر از همسرم پسری متولد شد که نام او را احمد گذاشتم. [2] .

[~hr~]پی نوشت:
(1) ر. ک به صفحه‌ی 28.
(2) مسعودی، اثبات الوصیة، طبع نجف، ص 215.
منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ چاپ اول 1381.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست