نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 796
مباهات معاویه و پاسخ امام حسن
ابنشهرآشوب میگوید: روزی معاویه از روی مباهات گفت:من فرزند دیار
مکهام؛ من فرزند عزیزترین ایشان در بخشش، و گرامیترینشان در دودمانم؛ من
فرزند کسی هستم که به سبب فضیلتش، در جوانی و پیری، بر قریش سروری کرد. حسن
بن علی علیهالسلام فرمود:معاویه! آیا بر من مباهات میکنی؟! من فرزند
ریشههای هر خیر و خوبیام؛ من فرزند پناه تقوایم؛ من فرزند کسی هستم که
هدایت الهی آورد؛ من فرزند کسی هستم که با فضیلت پیشتاز خود، و با دودمان
برین خود [که از پیامبران است]، بر بنیآدم سروری کرد؛ من فرزند کسی هستم
که فرمانبری از او، فرمانبری خداست و نافرمانی از او، نافرمانی خداست. آیا
تو پدری مانند من داری که به او مباهات کنی؟! آیا پیشینهای مانند من داری
که با من رقابت کنی؟! میگویی:آری یا نه؟ معاویه گفت:میگویم:نه، و این
برای تو، تصدیق است. امام حسن علیهالسلام فرمود: حق، آشکارتر از آن است که تو، پندار در راهش بیفکنی. حق را ژرف اندیشان تیزهوش میشناسند. [1] . نیز میگوید: و
[روزی] معاویه به امام حسن علیهالسلام گفت:حسن! من از تو بهترم. امام حسن
علیهالسلام فرمود:فرزند هند! چگونه؟ معاویه گفت:مردم نزد من میآیند، نه
نزد تو. امام حسن علیهالسلام فرمود:دور باد، دور باد شر! ای فرزند
جگرخوار! تو والایی نداری. اینان که دور تو جمع میشوند، یا مطیع تو هستند و
یا ناراضی از تو. کسی که از تو پیروی میکند، نافرمانی خدا میکند و کسی
که از اکراه و ناچاری نزد تو میآید، طبق کتاب خدا معذور است. حاشا که
گویم:«من بهتر از توأم»؛ زیرا در تو هیچ خیر و خوبی نیست. آری، خداوند مرا
از رذیلتها پاک ساخته است و تو را از فضیلتها زدوده است. [2] .