نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 43
این دو فرزندم را چه میشود!
سلمان رحمه الله میگوید: روزی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشرف شده و سلام دادم سپس به منزل حضرت فاطمهی زهرا علیهاالسلام رفتم. آن
حضرت فرمود: ای عبدالله؛ حسن و حسین علیهماالسلام گرسنهاند و گریه
میکنند، دست آنها را بگیر و نزد جدشان ببر تا به آنها طعام دهد. دست آن بزرگواران را گرفتم و به خدمت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آوردم. آن حضرت چون آن دو را دیدند فرمودند: ما لکما، حبیبی؟ فرزندان نیکوی من، شما را چه میشود؟ فرمودند: به طعام اشتها داریم. حضرت سه بار فرمود: اللهم اطعمهما. «خدایا آن دو را طعام بده». سلمان
رحمه الله گوید: ناگاه یک گلابی در دست رسول خدا صلی الله علیه و آله و
سلم که لطیفتر از پر، سفیدتر از برف، شیرینتر از عسل و از کره نرمتر بود
ظاهر شد، آن حضرت انگشت شصت مبارکش را بر آن کشید و به دو نیم کرد نیمی را
به امام حسن علیهالسلام و نیمی را به حسین علیهالسلام داد من به آنها
نگاه میکردم و اشتها داشتم. پیامبر دریافتند که من اشتها دارم، فرمودند: یا سلمان؛ هذا طعام من الجنة، لا یأکله حتی ینجو من الحساب. ای
سلمان؛ این طعام از بهشت است، کسی آن را نمیخورد مگر اینکه از حساب رها
باشد. (یعنی کسی از این طعام میخورد که از حساب روز جزا پاک و بهشتی
باشد.) [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) صحیفة الأبرار: 2 / 169 ح 55، بحارالأنوار: 43 / 308. «این حدیث نیز دلالت بر عصمت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام دارد».
نام کتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 43