نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 919
محتمل لعلمکم
«محتمل» از مصدر «احتمال» و در اینجا به معنی کسی که تسلیم و تصدیق مینماید، میباشد. مراد
از این فراز آن است که زائر اقرار مینماید: هر چند عقل من و فهم من، علوم
شما را درک نمیکند، ولی آن علوم و مراتب آن علم را تصدیق مینمایم و من
میدانم و اعتقاد دارم که آن علوم حق است و اگر چه حقیقت و کُنْه آن را درک
نمیکنم، ولی هیچگاه انکار علم و مراتب علم شما را نمیکنم. عن ابی
الصامت قال: سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: «ان مِن حَدیثنا ما لا
یحْتمله مَلِک مُقرّب و لا نبی مُرْسل و لا عَبْد مُؤْمن. قلت: فَمَن
یحْتملهُ؟ قال: نَحْن نَحْتَمِلْه».[1] . ابی صامت میگوید: از امام صادق
علیه السلام شنیدم که فرمود: همانا گفتار ما آنچنان سنگین است که تحمّل آن
را هیچ فرد مقرّب الهی و هیچ پیامبر فرستاده شده و هیچ فرد باایمانی ندارد.
گفتم: پس چه کسی تاب و توان تحمّل آن را دارد؟ فرمودند: ما (اهل بیت)
تحمّل داریم. در حدیثی دیگر امام باقر علیه السلام به نقل از پیامبر
صلی الله علیه وآله کلام و سخنان خود را بسیار مشکل دانستهاند قال ابوجعفر
علیه السلام: قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: «ان حَدیث آل مُحمَّد
صَعْب مستصعب لا یؤْمن بِهِ إلّا مَلِک مُقَرَّب اَوْ نَبی مرسل اَوْ عَبْد
امتَحَنَ اللّه قَلْبه لِلایمان».[2] . امام باقر علیه السلام فرمودند:
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: حدیث آل محمّد صعب (دشوار و چیزی که
خودش دشوار است) و مستصعب (بسیار دشوار و چیزی که مردم دشوار میشمارند)
است و جز فرشته مقرّب الهی یا پیامبر فرستادهشده یا بندهای که خدا دلش را
به ایمان آزموده، به آن ایمان نیاورَد. منظور از اینکه فرشتگان و انبیا و
مؤمنان، تحمّل حدیث و گفتار امامان را ندارند، آن است که به کُنْه و حقیقت
علوم و گفتار امام پی نخواهند برد. چرا که گفتارِ آنها دارای بطون است و
فهم آن برای همگان مقدور نیست. ولی از ظاهر کلام آنان، مطالبی را استنباط
مینمایند. پس علم ائمّه معصومین علیهم السلام سه نوع است. دستهای آنچنان
سنگین است که فقط وجود امام آن علوم را درک مینماید و جز امام، کس دیگر
درک و تحمّل نمینماید. و بعضی از علوم را کسانی که ائمّه طاهرین علیهم
السلام اراده نمایند و ایمان خود را به درجه کمال رسانده باشند، میتوانند
تحمّل نمایند و دسته سوّم علومی است که همگانی است و درک آن برای همه ممکن
است. لذا امام بعضی از علوم را (که جزء دسته دوّم بود) اگر به افرادی که
ایمان قلبی داشتند فرامیدادند، به او سفارش و نصیحت مینمودند که آن را به
هیچ کس نگوید. سلمان آن چنان علوم الهی را از معصومین علیهم السلام
فراگرفته بود، که خود «باب الهی» و دارای اسرار فراوان گردیده که همگان را
به تعجّب واداشته است. عن جابر عن ابی جعفر علیه السلام قال: «دَخَلَ
اَبوذر عَلی سَلْمان و هو یطْبخ قدرا له، فبیناهما یتحادِثان اذ انکبت
القِدر علی وَجْهها عَلی الأَرض فلم یسْقط مِن مرقها و لا مِن ودکها شَیء
فَعَجَبَ من ذلک اَبوذر عجباً شدیداً و اخذ سَلْمان القِدر فَوَضَعَها عَلی
حالها الاوّل علی النَّار ثانیه و اقبلا یتحَدَّثان فبینماهما یتحدّثان
اذا انکبت القدر علی وجهها فلم یسْقط مِنْها شَیء مِن مرقها و لا ودکها.
قال: فخَرَجَ ابوذر و هو مذعور مِن عِنْد سَلْمان فبَینما هُو متفکّر إذ
لقی أمیرالمؤمنین عَلَی البابِ فلَمّا ان بَصَرَ به اَمیرالمؤمنین علیه
السلام قال له: یا اَباذر ما الذی اَخْرجک و ما الّذی ذعرک؟ فقال له ابوذر:
یا امیرالمؤمنین رَأیت سلمان صَنع کَذا و کَذا فعجبتُ من ذلک. فقال
امیرالمؤمنین علیه السلام: یا اَباذر إن سَلْمان لو حدثک بما یعلم لقلت:
رحم اللّه قاتل سَلْمان، ان سَلْمان باب اللّه فی الأرض مَن عرفه کان
مُؤْمناً و مَن انْکَره کان کافراً و ان سلمان مِنّا اهلَ البیتِ».[3] . جابر
از امام باقر علیه السلام نقل میکند که حضرت فرمودند: ابوذر بر سلمان
وارد شد و او مشغول طبخ غذا بود. آن دو سرگرم صحبت کردن شدند که ناگهان ظرف
غذا برگشت و واژگون شد. ولی هیچ چیز از محتویات ظرف روی زمین نریخت. سلمان
جلو رفته، ظرف را گرفت و به صورت اوّل روی آتش گذارد و سپس شروع کرد با
ابوذر به صحبت کردن که دوباره ظرف غذا واژگون شد و سلمان نیز دوباره ظرف را
گرفته به حالت اوّل برگرداند. ابوذر بسیار تعجّب کرد و با همان حالت
تعجّب، از نزد سلمان خارج شد که امیرالمؤمنین علی علیه السلام را در کنار
درب خانه ملاقات کرد، حضرت از ابوذر سؤال کردند: چرا اینگونه آشفته و
نگران هستی؟ ابوذر قضایا را برای حضرت بازگو کرد. حضرت علی علیه السلام
فرمودند: ای ابوذر، اگر سلمان آنچه را میدانست برای تو بازگو میکرد (تو
آنچنان نگران میشدی و او را کافر میشمردی که به کشنده او دعا کرده)
میگفتی خداوند رحمت کند کشنده سلمان را (چرا که میپنداشتی او از دین خارج
شده و برای سلامتی قاتل او دعا میکردی. ولی ای ابوذر) همانا سلمان باب
الهی در زمین است و هر کس مقام او را بشناسد، مؤمن است و هر کس او را انکار
نماید، کافر است و همانا سلمان از ما خاندان پیامبر و اهل بیت است. معنای
دیگری که برای «مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُم» میتوان کرد آن است که زائر که
دارای درجه پایین ایمان است، اقرار مینماید که من درصدد آن هستم که ایمانی
برای خود تحصیل نمایم که بتوانم علوم شما را حمل نمایم و بتوانم به
درجهای برسم که علوم شما که همان علم خداوند است و شما گنجینههای علم
الهی هستید را حمل کنم. (یعنی جزء افرادی شوم که شما علوم خود را به آنها
فرامیدهید). و زائرانی که از مؤمنان مقرّب هستند میگویند، ما علم شما را
حمل مینماییم و تحمّلِ حمل آن را داریم.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) بحارالانوار، ج 2، ص 193. (2) کافی، ج 1، ص 401. (3) بحارالانوار، ج 22، ص 373 و 374. منبع: پرچمداران هدایت، تدبری در زیارت جامعه کبیره؛ سید احمد سجادی؛ انتشارات اسوه؛ چاپ اول خرداد 1388.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 919