نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 763
عمر آل فرج
کلینی با سند خود از محمد بن سنان نقل میکند که گفت: خدمت امام
هادی علیهالسلام رسیدم فرمود: محمد! آیا برای آل فرج حادثهای پیش آمده؟
عرض کردم: آری، عمر [بن فرج که والی مدینه بود] درگذشت. فرمود: الحمدلله، و
شمردم تا بیست و چهار بار آن را تکرار کرد. عرض کردم: سرورم! اگر
میدانستم از این خبر اینقدر خوشحال میشوی، پا برهنه و دوان دوان خدمت شما
میآمدم. فرمود: محمد! آیا نمیدانی او - که خدایش لعنت کند - به پدرم
امام جواد علیهالسلام چه گفت. عرض کردم: نه. فرمود: درباره موضوعی پدرم با
او سخن میگفت: او گفت: به گمانم تو مستی، پدرم فرمود: خدایا! اگر تو
میدانی که امروز را برای رضای تو روزه داشتم، مزه غارت شدن، و ذلت اسارت
را به او بچشان، سوگند به خدا! پس از چند روز مال و دارایش غارت شد، و خود
به اسیری رفت، و اینک هم مرده است، خدایش رحمت نکند، خدا از او انتقام
گرفت، و همواره انتقام دوستانش را از دشمنانش میگیرد. روی الکلینی: عن
الحسین بن محمد، عن معلی بن محمد، عن أحمد بن محمد بن عبدالله، عن محمد بن
سنان، قال: دخلت علی أبی الحسن علیهالسلام فقال: یا محمد! حدث بآل فرج
حدث؟ فقلت: مات عمر، فقال: الحمدلله، حتی أحصیت له أربعا و عشرین مرة. فقلت: یا سیدی! لو علمت أن هذا یسرک لجئت حافیا، أعدو الیک، قال: یا محمد! أو لا تدری ما قال لعنه الله لمحمد بن علی أبی؟ قال:
قلت: لا، قال: خاطبه فی شیء، فقال: أظنک سکران، فقال أبی: اللهم ان کنت
أنی تعلم أمسیت لک صائما فأذقه طعم الحرب، و ذل الأسر، فوالله! ان ذهبت
الأیام حتی حرب ماله و ما کان له، ثم أخذ أسیرا، و هو ذا قد مات، لارحمه
الله، و قد أدال الله عزوجل منه، و ما زال یدیل أولیاءه من أعدائه [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) الکافی 1: 496 ح 9. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 763