نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 674
طلعت نور بین مکه و مدینه
طبق آنچه تاریخ نویسان آوردهاند: یکی از اصحاب امام محمد جواد علیهالسلام - به نام محمد بن فرج حکایت کند: روزی حضرت ابوجعفر، امام جود علیهالسلام مرا در محضر مبارک خویش فراخواند. وقتی بر آن حضرت وارد شدم و نشستم، اظهار داشت: امروز قافلهای به این محل آمده است و تعدادی کنیز برای فروش همراه خود آوردهاند. و
سپس کیسهای را - که مبلغ شصت دینار در آن بود - تحویل من داد و ضمن
فرمایشاتی، مطالبی را پیرامون کنیزی بیان نمود؛ و حالات و خصوصیات آن کنیز
را از جهت قیافه، قامت و لباس توصیف کرد. بعد از آن که امام جواد
علیهالسلام، مطالب لازم را بیان نمود، به من دستور داد تا به سمت آن قافله
حرکت کنم و آن کنیز مورد نظر را خریداری نمایم. پس طبق دستور حضرت حرکت
کردم، هنگامی که به محل فروش کنیزان رسیدم، کنیزان را یکی پس از دیگری تفحص
و جستجو کردم تا سرانجام، کنیز مورد نظر حضرت جواد علیهالسلام را - که
توصیف و معرفی نموده بود - پیدا کردم. و در نهایت، او را به همان مقداری که
حضرت داده بود خریداری کرده و خدمت امام علیهالسلام آوردم. این کنیز نامش
سمانه (جمانه) بود؛ و طبق اقرار و اعتراف خودش، دست هیچ نامحرمی به او
دراز نشده بود؛ و صحیح و سالم در خدمت امام محمد جواد علیهالسلام حضور
یافت. این همان کنیزی میباشد که حضرت امام علی هادی علیهالسلام از آن
بانوی مجلله، متولد شد. - همچنین مورخین و محدثین به نقل از علی بن مهزیار و
محمد ابن فرج حکایت کنند: ولادت پر میمنت و با سعادت امام هادی
علیهالسلام همچون ولادت دیگر امامان و اوصیاء رسول خدا صلوات الله و سلامه
علیهم، واقع شد. و مادر آن حضرت، نیز یکی از زنان با فضیلت و با کمال زمان
خویش بوده است، همان طوری که امام هادی علیهالسلام، ضمن فرمایشاتی در
رابطه با منزلت و مقام والای آن بانوی مکرمه و بزرگوار، چنین اظهار نمود:
مادرم، زنی با معرفت و با فضیلت بود؛ و نسبت به من معرفت کامل داشت و تمام
مسائل و حقوق الهی را در همهی موارد رعایت میکرد، او اهل بهشت میباشد. و
سپس افزود: تا قبل از پدرم، حضرت جواد الأئمة علیهالسلام دست هیچ انسانی
به او نزدیک نشده بود. همچنین آوردهاند: - در آن زمانی که حضرت
ابوجعفر، امام محمد جواد علیهالسلام به همراه خانوادهی محترمهاش از شهر
مکهی معظمه به سوی مدینهی منوره مراجعت مینمود، چون در محلی به نام صریا
- سه فرسخ مانده به شهر مدینهی طیبه - رسیدند، نوزادی عزیز و مبارک به
نام حضرت ابوالحسن، امام علی هادی علیهالسلام، همانند دیگر اهل بیت عصمت و
طهارت علیهمالسلام، پاک و پاکیزه؛ و همچون جد بزرگوارش، امام موسی کاظم
علیهالسلام در حال بازگشت از شهر مکه ی معظمه به مدینهی طیبه، دیده به
جهان گشود [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) مدینة المعاجز: ج 7، ص 419، ح 242، دلائل الامامهی طبری: ص 410، ح 368، اثبات الوصیة: ص 228. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام علی هادی؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 674