نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 666
صافی خادم امام هادی
مرحوم قزوینی وی را از اصحاب حضرت به شمار آورده و جریان زیر را از وی
نقل نموده است: صافی خادم امام علی النقی علیهالسلام میگوید: برای رفتن
به طوس جهت زیارت امام رضا علیهالسلام از امام هادی علیهالسلام اذن
طلبیدم. حضرت فرمود: انگشتری که نگین آن یاقوت زرد و یک طرف آن «ما شاء
الله، لا قوة الا بالله، استغفر الله» و طرف دیگرش «محمد و علی» نقش شده
باشد با خود بردار که این موجب امنیت از دزدان و باعث سلامتی و حافظ دین
توست. صافی گوید: از خدمت حضرت بیرون شدم و انگشتری که حضرت وصف نموده
بود تهیه کردم. خدمت حضرت برگشتم تا با او وداع کنم خداحافظی کردم و به راه
افتادم وقتی که از حضرت دور شدم دستور داد برگردم برگشتم به من فرمود: ای
صافی! عرض کردم: لبیک ای سیدم! فرمود: انگشتری از فیروزه نیز با تو باشد
زیرا در بین راه میان طوس و نیشابور شیری با تو برخورد مینماید و راه را
بر قافله میبندد تو جلو برو و انگشتری فیروزه را به او نشان بده و به او
بگو: مولایم به تو میگوید: از راه کنار رو. سپس حضرت فرمود: نقش انگشتری
فیروزه یک طرف «الله الملک» و طرف دیگر «الملک لله الواحد القهار» باشد که
این نقش انگشتری امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است پیش از دستیابی به خلافت
ظاهری بر انگشتری فیروزهی وی «الله الملک» بود وقتی که به خلافت ظاهری
دست یافت روی انگشتری نوشت «الملک لله الواحد القهار». و این در خصوص
درندهها موجب امان و باعث پیروزی در جنگها است. صافی خادم میگوید: به
سفر رفتم. به خدا سوگند با شیر برخورد کردم و فرمان حضرت را انجام دادم
وقتی که از سفر برگشتم جریان را خدمت حضرت عرض کردم. حضرت فرمود: یک چیز
باقی ماند که برای من بیان نکردی میخواهی برایت بیان نمایم؟ عرض کردم:
آری. فرمود: شبی در طوس کنار قبر امام رضا علیهالسلام بیتوته کردی گروهی
از جنیان به زیارت حضرت شرفیاب شدند، انگشتری را در دست تو دیدند و نوشته
روی آن را خواندند. آن را از دست تو بیرون آوردند و برای رفع بیماری از
مریضی که داشتند بردند و آب بر روی نگین آن ریختند و به بیمارشان دادند شفا
یافت پس انگشتری را برگرداندند. پیش از این جریان انگشتری در دست راستت
بود ایشان آن را در دست چپ تو نمودند از این جهت تعجب کردی و سبب آن را
نمیدانستی و بالای سرت سنگی از یاقوت یافتی و آن را برداشتی و اکنون آن
سنگ نزد توست! آن را به بازار ببر که به هشتاد دینار خواهی فروخت و این
هدیهای است از گروه جنیان برای تو. صافی گوید: آن سنگ را به بازار بردم و
همان گونه که حضرت فرموده بود به هشتاد دینار فروختم. [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) الامام الهادی من المهد الی اللحد، ص 283 و 284. منبع: زندگانی عسکریین: امام علی النقی؛ عباس حاجیانی دشتی؛ موعود اسلام؛ چاپ اول 1386.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 666