نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 569
زیارت جامعه دیگر
سید ابنطاووس میگوید: [این زیارت جامعه] از امام هادی علیهالسلام نقل
شده است: اذن ورود میخواهی، سپس در حالی که پای راست خود را بر پای چپ
مقدم میداری داخل میشوی، و میگویی: به نام خدا، و به یاری خدا، و
[با اعتقاد] بر آیین [پاک] رسول خدا صلی الله علیه و آله، شهادت میدهم که
هیچ معبود به حقی جز خدای یگانهی بیشریک نیست، و شهادت میدهم که محمد -
که صلوات و سلام فراوان خدا و بر او و آلش باد - بنده و فرستادهی اوست. سپس ضریح را برابر، و قبله را پشت سر خود قرار میدهی، و صدبار تکبیر میگویی، و میگویی: به
نام خداوند بخشندهی مهربان، شهادت میدهم که هیچ معبود به حقی جز خدای
یگانهی بیشریک نیست، به همانسان که خدا برای خود، و فرشتگان و صاحبان علم
از آفریدهها برایش شهادت میدهند، هیچ معبود به حقی جز او نیست که عزیز و
حکیم است. و شهادت میدهم که محمد بندهی برگزیده، و پیامبر پسندیدهی
اوست، که او را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر هر چه دین است فائق
گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید. خدایا! بهترین و کاملترین
صلواتت را، و رویندهترین و فراگیرترین برکاتت را، و رشد یابندهترین و
تمام ترین تحیاتت را، بر سرور ما محمد - که بنده و رسول و پیامبر و همراز و
ولی و پسندیده و صمیمی و برگزیده و خصوصی و دوست ناب و امین شاهد تو و
راهنمای بر توست - بفرست، آن پیامبری که آشکارا امرت را اعلام کرد، و
خالصانه برایت کار کرد، و در راهت جهاد، و از دینت دفاع کرد، و براهین [و
حجج و آیات] تو را آشکار کرد، و به طاعت تو هدایت شد، و به خشنودیهای تو
هدایت کرد، و وحی تو را اندوخت، و پیمان تو را حفظ کرد، و اجرای امر تو را
پی گرفت، آن پیامبری که با نور درخشان [وحی و توحید] تأیید شد، و به کارهای
پسندیده [ی حق] راهنمایی شد، آن که از هر خطا و لغزشی معصوم، و از هر
پلیدی و پریشان گویی پاک بود، و به بهترین دینها و آیینها مبعوث شد،
انحرافها و کژیها را راست کرد، و آیات روشن و براهین [خداوندی] را بپا
داشت، آن که ویژهی سپیده دم [رستگاری انسانها]، و نمایاندن راه روشن [حق و
عدل] بود، از [معارف بلند] توحید تو آنچه مستور مانده بود آشکار فرمود، و
از عبادت تو آنچه از بین رفته بود احیا کرد، خاتم پیامبران، و گشایندهی
درهای بسته بود، از میان همهی آفریدههایت انتخاب گشت، و برای کشف حقائق
[توحیدی] تو برگزیده شد. به وسیلهی او نشانههای هدایت، آشکار و سیاهیهای
[جهل و] نابینایی زدوده شد، هجمهها [و سرکشی] باطل را پس زد، و تاخت و
تازهای گمراهی را سرکوب کرد، برگزیدهی از نهاد بزرگواری، و زادهی عظمت
[های] دیرین، و کشتهی فخرهای ریشهدار، و شاخهی مجدهای پر برگ و بار بود،
[آری] او برگزیدهی درخت [پاک] اصفیاء، و مشکات نور [و روشنایی]، و
سرافراز بلندا [ی ملکوتیان]، و [سرور] ناف سرزمین بطحا بود، آن پیامبری که
مبعوث به حق تو، و [آیت و] برهان تو بر همهی آفریدهها، و خاتم پیامبرانت،
و حجت بالغهی تو در زمین و آسمانت بود. خدایا! بر او صلواتی فرست که
[بیانتها باشد و هر] مقدار [مفروضی]، در کنار سود بردن از صلواتش، ناپیدا
باشد، و از برکت تعلق [مرتبطان] به صلواتش، پاداشی به دست آید که از
اندازهی [پاداش] همهی مرتبطان به او [که صلوات ندارند] برتر باشد. و سپس
چنان اکرام و اجلالی بیفزایش که آرزوهای بلند و دامنهدار [آدمیان] به آن
نرسد، تا از کرم تو عالی مقام همهی مراتب [کمال] شود، و از [فضل و] نعمت
تو، به درخشانترین مقامات موهبتی [قرب و وصل تو] صعود کند، و - خدایا! حق و
واجب او را از ستمگرانش، و ستمگران برگزیدگان خاندانش بستان. خدایا! و
صلوات بفرست بر ولیت، و فرمانروای دینت، و بپا دارندهی [عدل و] قسط، پس
از پیامبرت، علی بن ابیطالب، امیرمؤمنان، و امام پارسایان، و سرور اوصیا، و
بزرگ و پیشوای دین [و دینداران]، و رهبر سپید رویان، و قبلهی عارفان، و
علم [و نشانهی] هدایت جویان، و دستاویز استوار تو، و رشتهی محکم تو، و
جانشین پیامبرت بر همهی مردم، و وصی او در دنیا و دین، آن برترین راستگو
در میان مردم، و روشنترین تمیز دهندهی میان حلال و حرام، یاری کنندهی
اسلام، و درهم شکن [بتها و] اصنام، عزتبخش و حامی دین، نگهبان پیامبر و
دور کنندهی دشمن از او، آن مخصوص به برادری پیامبر در روز [عقد] برادری، و
آن که او به پیامبر، منزلت هارون به موسی را داشت، پنجمین اصحاب کساء، و
همسر سرور بانوان، آن که غذای خود را با آن که سختی گرسنگی داشت، [به مسکین
و یتیم و اسیر] داد، و تلاشش، در [سورهی مبارکهی] هل اتی مورد سپاس
[خدای سبحان] قرار گرفت، چراغ هدایت، و جایگاه تقوا، و محل عقل و هوشیاری، و
کوه عظیم خردمندی و دور اندیشی، آن که به بزرگترین شاهراه [سعادت و قرب
خداوندی] فرامیخواند، و به سوی برترین مقصد آفرینش کوچ کرد، و به سوی
گرانمایگی و بزرگواری [راستین] اوج گرفت، و دانای به حقایق قرآنی، و
یادآوریهای فطری بود، آن که فرشتگان ویژهی خود را با کاسه و حوله به
خدمتش گماردی تا وضو بسازد، و آفتاب در آستانهی غروب را برایش برگرداندی
تا نماز اول وقتش را بخواند، و چون [دارایی خود را] به مقداد وام داد، از
خوراک بهشتیان به او خوراندی، و چون جان خود را در برابر بدست آوردن رضای
تو معامله کرد تا تو خشنود شوی، به او بر ملائکهی مقرب خود مباهات کردی، و
یکی از فرائض خود [بر بندگانت] را ولایت او قرار دادی، پس بدبخت کسی است
که برخی را بپذیرد و برخی را رد کند، اصل و تبار نیکوکاران، و کان
[ارزشهای والای] فخر [آور]، و قسمت کنندهی بهشت و دوزخ، صاحب [مقام بلند]
اعراف [1] ، و پدر امامان بزرگوار، آن مظلومی که حقش را غصب کردند، و
بردباری که برای رضای خدا صبر کرد، و خون خدایی که انتقام خون او و خاندانش
را نگرفتند، و پناهی که در میان قوم و عزیزان قومش، [تنها] به سوی او
میآیند، [خدایا! بر او صلوات فرست] صلواتی که فزونی آن پایان نپذیرد، و
بلندی [منزلت] آن، فرونیاید. خدایا! حلههای انعام [خود را] بر او
بپوشان، و تاج اکرام [خود] را بر سر او بنه و به بالاترین مرتبه مقام [قرب
خود] او را برسان، تا به پیامبرت - که سلام خدا بر او و آل او باد - ملحق
شود، و برای او بر ظالمانش داوری کن، که تو در داوریهای خود عادلی. خدایا!
و صلوات بفرست بر [فاطمهی] طاهره زهرای بتول، دخت رسول، مادر امامان
هدایتگر، سرور بانوان عالم، وارث بهترین پیامبران، و همسر بهترین اوصیاء،
آن که به سوی تو بازگشت در حالی که از مصیبت [فقدان] پدر، داغدار بود، و از
مصائبی که توسط غاصبان حقش دیده بود دادخواه بود، و بر امتی که به یاریاش
برنخاسته بودند، به دلیل دفن شبانهاش، خشمگین بود، آن که حقش را غصب
کردند، و بغض در گلویش افکندند [خدایا! بر او صلوات فرست] صلواتی که مدتش
بیپایان، و امتدادش بینهایت، و شمارش انجام ناپذیر باشد. خدایا! به
جای [محرومیتهای] سرای فانی، نفیسترین عوضهای سرای باقی را برایش تضمین
کن، و در ارتباط با [شکست و نابودی] دشمنانش به آرزوی نهایی، و برترین
خواستهاش برسان، تا هیچ دوستدار خشمگین از خشم او نماند مگر آنکه راضی شده
باشد، که تو عزیزترین پناه بخش مظلومان، و عادلترین داوری. خدایا! در اکرام [و تکریم] خود، او را به همسر و پدر [بزرگوار] ش ملحق کن، و حق او را از ظالمانش بستان. خدایا!
و صلوات بفرست بر امامان به رشد [و کمال نهایی] رسیده، و پیشوایان هادی، و
سروران معصوم، و پارسایان نیکوکار، جایگاه آرامش و وقار، و خزانه داران
علم [و معرفت خداوندی]، و نهایت حلم و [ارزشهای والای] فخر [آور]، و سامان
بخش [امور] بندگان، و بزرگان سرزمینها، و راهنمایان [راه هدایت و] رشد،
آن فرزانگان گرانمایه، آن عالمان به شرع [و حلال و حرامت]، آن زاهدان، و
چراغان تاریکیها، و چشمههای حکمتها، و ولی نعمتان، و پاکان امتها،
همدمان قرآن و آیاتش، و امینان حقایق قرآن و والیانش، و مترجمان وحی و
دلالاتش، امامان هدایت، و نور افروزان شبهای تیره و تار، و نشانههای
تقوی، و پناهان آفریدهها، و حافظان اسلام، و حجتهای تو بر همهی مردمان،
حسن و حسین، سروران جوانان بهشتیان، و نوادگان پیامبر رحمت، و علی بن
الحسین سجاد و زینت عابدان، و محمد بن علی شکافندهی علوم [و معارف] دین، و
جعفر بن محمد، آن صادق امین، و موسی بن جعفر، آن فرو بر خشم و بردبار، و
علی بن موسی، آن رضای وفادار، و محمد بن علی، آن نیکوکار پارسا، و علی بن
محمد، آن برگزیدهی پاک، و حسن بن علی، آن هادی شایسته، و حجة بن الحسن،
صاحب عصر و زمان، وصی اوصیاء، و بازماندهی پیامبران، آن که از خلق تو
پنهان است، و برای نمایاندن [و چیره ساختن] حقت، آرزویش را میبرند، آن
مهدی منتظر، و قائمی که با او [از ستمگران و سرکشان]، انتقام میگیری. خدایا!
بر همهی ایشان، صلوات فرست، صلواتی که در همه عوالم، پایدار، و با آن
ایشان را به درجهی بلند ارجمندان [و گرانمایگان] برسانی، خدایا! ایشان را
در اکرام [و تکریم] خود، به جد و پدر [بزرگوار] شان ملحق کن، و حقشان را از
ظالمانشان بستان. شهادت میدهم - ای مولای من! - که شما فرمانبران
خدا، سرپرستان امر خدای، عمل کنندگان به خواست خدا، و کامیابان به کرامت
خدا هستید، او با علم خود شما را برگزید، و برای غیب خود شما را انتخاب
کرد، و با راز دانی خود [یا: برای راز داری خود] شما را اختیار کرد، و با
هدایت خود شما را عزیز کرد، و شما را مخصوص براهین [و حجج] خود کرد، و با
روح خود شما را تأیید کرد، و شما را پسندید که جانشینان در زمینش و دعوت
کنندگان به حقش، و شاهدان بر خلقش، و یاوران دینش، و حجتهای بر بندگانش، و
مترجمان وحیش، و خزانه داران علمش، و نگهداران حکمتش باشید، خدا شما را از
گناهان بازداشت، و از عیبها پاک کرد، و بر غیبها امین ساخت. به
زیارت شما آمدم - ای سروران من! - در حالی که به حق شما عارف، و به شأن [و
منزلت] شما بینا، و با هدایت شما ره یافته، و سخنان شما را پیرو، و سنت شما
را تابع، و به ولایت شما متمسک، و با ریسمان [محبت و هدایت] شما [از
گناهان]، خوددار، و فرمان شما را مطیع، و دوستداران شما را دوستدار، و
دشمنان شما را دشمن، و به اینکه حق در شما و با شما است دانا، و شما را در
درگاه خدا وسیله، و آبروی شما در درگاه خدا شفیع خود ساختهام، و بر اوست
که سائل و امیدوار به تفضلات و انعامش به زائران مطیع امر شما را ناامید
مسازد. خدایا! چنان که توفیق ایمان به پیامبرت، و تصدیق دعوتش را به من
دادهای، و با اطاعت و پیروی آیین او بر من منت نهادهای، و به معرفت او و
معرفت امامان از نسلش هدایتم کردهای، و با معرفت آنان ایمانها را کامل، و
با ولایت و اطاعت آنان، اعمال را قبول، و بندگانت را با صلوات بر ایشان
بندهی خود کردهای، و آنان را کلید دعا، و سبب اجابت خود ساختهای، بر
همگی ایشان صلوات فرست، و مرا به سبب ایشان، در پیشگاه خود آبرومند دنیا و
آخرت، و از مقربان خود قرار ده. خدایا! به وسیله ایشان گناهان ما را
آمرزیده، و عیبهای ما را پوشیده، و واجبات ما را سپاسگزاری شده و مستحبات
ما را خالص و پاک، و دلهای ما را با یاد خود آباد، و جانهای ما را با
طاعت خود شادان، و اندامهای ما را در خدمتگزاریت رام، و نامهای ما را در
حلقهی مقربانت مشهور، و روزیهای ما را از نزد خود سرشار، و حوائج ما را
از نزد خود برآورده قرار ده، به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان. خدایا!
به وعدهی خود به ایشان وفا کن، و زمینت را با شمشیر قائم ایشان پاک کن، و
به وسیلهی او حدود تعطیل شده و احکام رها شده و تبدیل شدهی خود را بپا
دار، و دلهای مرده را زنده کن، و هواهای پراکنده را یگانه کن، و آلودگی [و
تعرض] جور جائران را از راهت بزدا، تا به دست او حق در زیباترین شکلش جلوه
کند، و با نور دولت او، باطل و اهلش نابود شود، و به خاطر ترس از دیگران،
چیزی از حق را پنهان نسازد. خدایا! در فرج ایشان تعجیل فرما، و پیروزی و
کامیابیشان را نمایان ساز، و ما را در راهشان به راه انداز، و بر
ولایتشان بمیران، و در گروه و زیر لوای ایشان محشور فرما، و در حوض کوثرشان
وارد کن، و با جام ایشان سیرابمان کن، و میان ما و ایشان جدایی مینداز، و
از شفاعت ایشان محروم مساز، تا به عفو و آمرزش تو دست یابیم، و به رحمت و
رضوان تو درآییم، ای معبود به حق! ای پروردگار جهانیان! ای آنکه رحمتش
به مؤمنان نزدیک است، و ما به حق - و بیهیچ تردیدی - همان مؤمنانیم، ای آن
که چون ارتکاب [گناه و] غضبش به هراسمان افکند، حسن ظن به [عفو و فضل] او
[آرامش و شوق و] انسمان بخشد، اینک ما میان شوق و هراس به انتظار
ایستادهایم، و به عفو و مغفرت تو، طلب کنان رو آوردهایم، و در برابر قدرت
و شوکت تو سر فرود آوردهایم، پس بر همه و خاندان پاک او درود فرست، و به
وسیلهی ایشان دعای ما را به اجابت برسان، و محبت ما به ایشان را حجاب از
آتش بساز. خدایا! راه راست را به ما بنمایان تا آن را بپیماییم، و راه
رشد [و کمال و قرب] را نشان ده تا در آن وارد شویم، و نادرستیهای ما را به
درستی تبدیل کن، و پس از آن که ما را هدایت کردی، دلهایمان را دستخوش
انحراف مگردان، و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار، ای آن که از جود و
کرمت «بسیار بخشنده» نام گرفتی! و در دنیا نیکی، و در آخرت نیز نیکی عطامان
فرما، و اگر به سبب ارتکاب گناه کیفر آتش بر ما حتمی شده ما را از آن باز
دار، به مهربانیت ای مهربانترین مهربانان! سپس نماز زیارت میخوانی، و برمیگردی و رو به روی ضریح میایستی، و میگویی: ای
ولی خدا! همانا میان من و خدای سبحان گناهانی هست که جز رضای خدا آنها را
نابود نمیکند، پس به حق آن که تو را امین سر خود کرد، و تو را به نگهبانی
امور خلقش گماشت، و طاعت تو را به طاعت خود، و دوستداری تو را به دوستداری
خود قرین ساخت، صلاح حالم با خدای سبحان را تو به عهده گیر، و بهره [و
ثواب] زیارتم را ارتباط [و انس] با زائران خالصت قرار ده، آن زائرانی که از
خدای سبحان آزادی از آتش را برایشان میخواهی، و به پاداش نیکشان از خدا
مشتاقی. و اینک این منم که امروز به قبر تو پناهنده، و به حمایت
جانانهی تو از من پناه آوردهام، پس - ای مولای من! - مرا دریاب و دستم را
بگیر، و از خدای سبحان گشایش کارم را بخواه، که تو نزد خدای سبحان مقامی
گرانمایه داری، درود و سلام ویژهی خدا بر تو باد. سپس ضریح را ببوس، و رو به قبله بایست، و دستهایت را بلند کن و بگو: خدایا!
چون طاعت این امام را بر من واجب فرمودی، و مرا با موالات او گرامی داشتی،
دانستم که این از آن روست که منزلت او نزد تو بزرگ، و بهرهی او در پیشگاه
تو گرانمایه است، و در مقام قرب تو قرار دارد، از این رو به قبر او پناه
آوردم پناه کسی که میداند شفاعت او را رد نمیکنی، پس به حق آن علم ازلی
تو دربارهی او، و خشنودی نیک تو از او، از من و از پدر و مادرم خشنود شو، و
هیچ راه و غلبهای را از آتش بر من مگذار، به مهربانیت ای مهربانترین
مهربانان! سپس از آنجا برگرد، و در پشت سر قبر بایست، و آن را رو به روی خود قرار ده، و دستهایت را بلند کن، و بگو: خدایا!
اگر شفیعی پیدا میکردم که در نزد تو از محمد و خاندان خیرخواه و پارسا و
نیکوکارش مقربتر بود، ایشان را به درگاهت شفیع میکردم، و این قبر یکی از
اولیای تو، و سروری از برگزیدگان توست، و کسی است که بر خلق خود طاعتش را
واجب فرمودی، او را رو به روی خود قرار دادهام، از تو - ای پروردگارم! -
به رحمتی که او در پیشگاه تو، و به حقی که بر تو دارد سوگند میدهم که نگاه
پر مهری از نگاههایت را بر من بیفکن تا با آن [پریشانی و] آشفتگی حالم را
سامان بخشی، و احوال دنیا و آخرتم را اصلاح فرمایی، که تو بر هر چیز
توانایی. خدایا! گناهانم چون از شمار بیرون شد، و زمانش به درازا کشید،
دانستم که شفاعت هر که جز اولیای تو برایش نارسا است، از اینرو از دیار
خود، با قصد بشارت ولی تو، و تمسک به عروه وثقای او به راه افتادم، و هم
اینک - ای مولای من! - او را به درگاهت شفیع آوردهام، و به او بر تو سوگند
میدهم، پس به غربتم رحم کن، و توبهام را بپذیر. خدایا! من به هیچ
عمل صالح گذشتهی خود اعتماد ندارم، و به هیچ کار نیکی که [بهانه و] حجتم
باشد اطمینان نمیکنم، و اگر همهی کارهای نیک بندگانت را انجام دهم، سپس
از طاعت اولیایت سرپیچی کنم، آن کارهای نیک مرا از جوار تو دور میکند، و
میان من و آتشت حائل نمیشود، از اینرو دانستم که بهترین طاعت تو، طاعت
اولیای تو است. خدایا! توجهم را به این امامی که با او به تو رو
آوردهام رحم کن [و مفید به حالم گردان]، که میدانم گرانقدرتر از ایشان -
به خاطر منزلتی که نزد تو دارند - پیدا نمیکنم، ای مهربانترین مهربانان! خدایا!
تو با انعام [و بخشایشگری] خود ستودهای و ولیت برای شفاعت هر که نزدش آید
معروف است، پس چون با تفضل خود برایم شفاعت کند، توجه [مهربانانهی] تو به
من رو میآورد، و چون توجه [مهربانانهی] توبه من رو آورد، به جایگاهی در
بهشت دست یابم. خدایا! چنان که با او به تو توسل میجویم تا با خشنودی و
نعمتهای خود بر من منت نهی، او را از ما خشنود فرما، و از ما ناخشنود
مساز، و ما را با او هدایت فرما، و در [سایهی]، او گمراه مساز، و ما را در
[سایهی] او بر آن راهی قرار ده که خود میپسندی، و به نیت خالصم در [سلام
و] درودم [به او]، طاعتم [از او] را نیز بیفزا، ای مهربانترین مهربانان! خدایا!
بر بهترین آفریدهات: محمد و خاندانش درود فرست، به همانسان که ایشان را
بر جهانیان برگزیدی، و با علم ازلی خود از پیشینیان انتخاب فرمودی. خدایا!
و بر حجت و صفی خود از آدمیان، که از پی پیامبر تو و بپا دارندهی امر
توست، [یعنی] علی بن ابیطالب درود فرست، و بر فاطمه زهرا، سرور بانوان
عالم درود فرست، و بر حسن و حسین، دو گوشوارهی عرشت، و دو راهنمای بندگانت
بر تو، و دعوت کنندگان ایشان به سوی تو، درود فرست. خدایا! بر علی، و
محمد، و جعفر، و موسی، و علی، و محمد، و علی، و حسن، و جانشین شایستهی
ماندگار او، آن چراغان تاریکیها، و حجتهای تو بر همهی مردمان، آن خازنان
[و رازداران معارف توحیدی و نگهداران] علمت از نابودی، و حامیان دینت از
بیماری [انحراف و تحریف]، درود فرست، درودی که پاداشش کاملترین مرتبهی
خشنودیت و برکات و احسان رو به رشدت باشد. خدایا! همهی دشمنان جن و انس ایشان را از رحمت خود دور بدار، و بر عذاب دردناکشان بیفزا. سپس میگویی: خدایا!
دلم را آرام به تقدیرت، خرسند به قضایت، آزمند به یاد و دعایت، دوستدار
برگزیدهی اولیایت، محبوب در زمین و آسمانت، بردبار بر نزول بلایت، مشتاق
به شادی دیدارت، توشه بردار تقوا برای روز جزایت، روش گیر روشهای اولیایت،
جدا از اخلاق دشمنانت، روی گردان از دنیا، و سرگرم به حمد و ثنایت قرار
ده. قال السید ابنطاووس: مرویة عن أبیالحسن الثالث صلوات الله علیه: تستأذن، ثم تدخل مقدما رجلک الیمنی علی الیسری، و تقول: بسم
الله و بالله، و علی ملة رسول الله صلی الله علیه و آله، أشهد أن لا اله
الا الله وحده لا شریک له، و أشهد أن محمدا عبده و رسوله صلی الله علیه و
آله و سلم تسلیما. ثم تستقبل الضریح بوجهک، و تجعل القبلة خلفک، و تکبر الله (مائة تکبیرة)، و تقول: بسم
الله الرحمن الرحیم، أشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، کما شهد
الله لنفسه، و شهدت له ملائکته، و أولو العلم من خلقه، لا اله الا هو
العزیز الحکیم. و أشهد أن محمدا عبده المنتجب، و رسوله المرتضی، أرسله بالهدی، و دین الحق، لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون. اللهم
اجعل أفضل صلواتک و أکملها، و أنمی برکاتک و أعمها، و أزکی تحیاتک و
أتمها، علی سیدنا محمد عبدک و رسولک، و نبیک و نجیک، و ولیک و رضیک، و صفیک
و خیرتک، و خاصتک و خالصتک، و أمینک الشاهد لک، و الدال علیک، و الصادع
بأمرک، و الناصح لک، و المجاهد فی سبیلک، و الذاب عن دینک، و الموضح
لبراهینک، و المهدی الی طاعتک، و المرشد الی مرضاتک، و الواعی لوحیک، و
الحافظ لعهدک، و الماضی علی انفاذ أمرک، المؤید بالنور المضیء، و المسدد
بالأمر المرضی، المعصوم من کل خطأ و زلل، المنزه من کل دنس و خطل [2] ، و
المبعوث بخیر الأدیان و الملل، مقوم المیل و العوج، و مقیم البینات و
الحجج، المخصوص بظهور الفلج، و ایضاح المنهج، المظهر من توحیدک ما استتر، و
المحیی من عبادتک ما دثر، و الخاتم لما سبق، و الفاتح لما انغلق، المجتبی
من خلائقک، والمعتام لکشف حقائقک، و الموضحة به أشراط الهدی، و المجلو به
غربیب [3] العمی، دافع جیشان الأباطیل، و دامغ صولات الأضالیل، المختار من
طینة الکرم، و سلالة المجد الأقدم، و مغرس الفخار المعرق، و فرع العلاء
المثمر المورق، المنتجب من شجرة الأصفیاء، و مشکاة الضیاء، و ذؤابة
العلیاء، و سرة البطحاء، بعیثک بالحق، و برهانک علی جمیع الخلق، خاتم
أنبیائک، و حجتک البالغة فی أرضک و سمائک. اللهم صل علیه صلاة ینغمر فی
جنب انتفاعه بها قدر الانتفاع، و یحوز من برکة التعلق بسببها ما یفوق قدر
المتعلقین بسببه، وزده بعد ذلک من الاکرام و الاجلال ما یتقاصر عنه فسیح
الآمال، حتی یعلو من کرمک علی محال المراتب، و یرقی من نعمک أسنی منازل
المواهب، و خذ له - اللهم - بحقه و واجبه من ظالمیه، و ظالمی الصفوة من
أقاربه. اللهم و صل علی ولیک، ودیان دینک، و القائم بالقسط من بعد
نبیک، علی بن أبیطالب أمیرالمؤمنین، و امام المتقین، و سید الوصیین، و
یعسوب الدین، وقائد الغر المحجلین، و قبلة العارفین، و علم المهتدین، و
عروتک الوثقی، و حبلک المتین، و خلیفة رسولک علی الناس أجمعین، و وصیه فی
الدنیا و الدین، الصدیق الأکبر فی الأنام، و الفاروق الأزهر بین الحلال و
الحرام، ناصر الاسلام، و مکسر الأصنام، معز الدین و حامیه، و واقی الرسول و
کافیه، المخصوص بمؤاخاته یوم الاخاء، و من هو منه بمنزلة هارون من موسی،
خامس أصحاب الکساء، و بعل سیدة النساء، المؤثر بالقوت بعد ضر الطوی، و
المشکور سعیه فی هل أتی، مصباح الهدی، و مأوی التقی، و محل الحجی، وطود
النهی، الداعی الی المحجة العظمی، و الظاعن الی الغایة القصوی، و السامی
الی المجد و العلی، و العالم بالتأویل و الذکری، الذی أخدمته خواص ملائکتک
بالطاس و المندیل حتی توضأ، ورددت علیه الشمس بعد دنو غروبها حتی أدی فی
أول الوقت لک فرضا، و أطعمته من طعام أهل الجنة حین منح المقداد قرضا، و
باهیت به خواص ملائکتک اذ شری نفسه ابتغاء مرضاتک لترضی، و جعلت ولایته
احدی فرائضک، فالشقی من أقر ببعض و أنکر بعضا،عنصر الأبرار، و معدن الفخار،
و قسیم الجنة و النار، صاحب الأعراف، و أبوالأئمة الأشراف، المظلوم
المغتصب، و الصابر المحتسب، و الموتور فی نفسه و عترته، المقصود فی رهطه و
أعزته، صلاة لا انقطاع لمزیدها، و لا اتضاع لمشیدها. اللهم ألبسه حلل
الانعام، و توجه تاج الاکرام، و ارفعه الی أعلی مرتبة و مقام، حتی یلحق
نبیک علیه و علی آله السلام، و احکم له اللهم علی ظالمیه، انک العدل فیما
تقضیه. اللهم وصل علی الطاهرة البتول الزهراء، ابنة الرسول، أم الائمة
الهادین، سیدة نساء العالمین، وارثة خیر الأنبیاء، و قرینة خیر الأوصیاء،
القادمة علیک متألمة من مصابها بأبیها، متظلمة مما حل بها من غاصبیها،
ساخطة علی أمة لم ترع حقک فی نصرتها، بدلیل دفنها لیلا فی حفرتها، المغتصبة
حقها، و المغصصة بریقها، صلاة لا غایة لأمدها، و لا نهایة لمددها، و لا
انقضاء لعددها. اللهم فتکفل لها عن مکان دار الفناء فی دار البقاء
بأنفس الأعواض، و أنلها ممن عاندها نهایة الآمال و غایة الأغراض، حتی لا
یبقی لها ولی ساخط لسخطها الا و هو راض، انک أعز من أجار المظلومین، و أعدل
قاض. اللهم ألحقها فی الاکرام ببعلها و أبیها، وخذ لها الحق من ظالمیها. اللهم
و صل علی الأئمة الراشدین، و القادة الهادین، و السادة المعصومین، و
الأتقیاء الأبرار، مأوی السکینة و الوقار، و خزان العلم، و منتهی الحلم و
الفخار، و ساسة العباد، و أرکان البلاد، و أدلة الرشاد، الألباء الأمجاد،
العلماء بشرعک، الزهاد، و مصابیح الظلم، و ینابیع الحکم، و أولیاء النعم، و
عصم الأمم، قرناء التنزیل و آیاته، و أمناء التأویل و ولاته، و تراجمة
الوحی و دلالاته، أئمة الهدی، و منار الدجی، و أعلام التقی، و کهوف الوری، و
حفظة الاسلام، و حججک علی جمیع الأنام، الحسن و الحسین سیدی شباب أهل
الجنة، و سبطی نبی الرحمة، و علی بن الحسین السجاد زینالعابدین، و محمد بن
علی باقر علم الدین، و جعفر بن محمد الصادق الأمین، و موسی بن جعفر الکاظم
الحلیم، و علی بن موسی الرضا الوفی، و محمد بن علی البر التقی، و علی بن
محمد المنتجب الزکی، و الحسن بن علی الهادی الرضی، و الحجة بن الحسن صاحب
العصر و الزمن، وصی الأوصیاء، و بقیة الأنبیاء، المستتر عن خلقک، و المؤمل
لاظهار حقک، المهدی المنتظر، و القائم الذی به تنتصر. اللهم صل علیهم
أجمعین صلاة باقیة فی العالمین، تبلغهم بها أفضل محل المکرمین، اللهم
ألحقهم فی الاکرام بجدهم و أبیهم، وخذ لهم الحق من ظالمیهم. أشهد یا
مولای! أنکم المطیعون لله، القوامون بأمره، العاملون بارادته، الفائزون
بکرامته، اصطفاکم بعلمه، و اجتباکم لغیبه، و اختارکم بسره [4] ، و أعزکم
بهداه، و خصکم ببراهینه، و أیدکم بروحه، و رضیکم خلفاء فی أرضه، و دعاة الی
حقه، و شهداء علی خلقه، و أنصارا لدینه، و حججا علی بریته، و تراجمة
لوحیه، و خزنة لعلمه، و مستودعا لحکمته، عصمکم الله من الذنوب، و برأکم من
العیوب، و ائتمنکم علی الغیوب. زرتکم یا موالی! عارفا بحقکم، مستبصرا
بشأنکم، مهتدیا بهداکم، مقتفیا لأثرکم، متبعا لسنتکم، متمسکا بولایتکم،
معتصما بحبلکم، مطیعا لأمرکم، موالیا لأولیائکم، معادیا لأعدائکم، عالما
بأن الحق فیکم و معکم، متوسلا الی الله بکم، مستشفعا الیه بجاهکم، و حق
علیه أن لا یخیب سائله، و الراجی ما عنده، لزوارکم المطیعین لأمرکم. اللهم
فکما وفقتنی للایمان بنبیک، و التصدیق لدعوته، و مننت علی بطاعته، و اتباع
ملته، و هدیتنی الی معرفته و معرفة الأئمة من ذریته، و أکملت بمعرفتهم
الایمان، و قبلت بولایتهم و طاعتهم الأعمال، و استعبدت بالصلاة علیهم
عبادک، و جعلتهم مفتاحا للدعاء، و سببا للاجابة، فصل علیهم أجمعین، و
اجعلنی بهم عندک وجیها فی الدنیا و الآخرة و من المقربین. اللهم اجعل
ذنوبنا بهم مغفورة، و عیوبنا مستورة، و فرائضنا مشکورة، و نوافلنا مبرورة، و
قلوبنا بذکرک معمورة، و أنفسنا بطاعتک مسرورة، و جوارحنا علی خدمتک
مقهورة، و أسماءنا فی خواصک مشهورة، و أرزاقنا من لدنک مدرورة، و حوائجنا
لدیک میسورة، برحمتک یا أرحم الراحمین. اللهم أنجز لهم وعدک، و طهر
بسیف قائمهم أرضک، و أقم به حدودک المعطلة، و أحکامک المهملة و المبدلة، و
أحی به القلوب المیتة، و اجمع به الأهواء المتفرقة، و أجل به صدی الجور عن
طریقتک، حتی یظهر الحق علی یدیه فی أحسن صورته، و یهلک الباطل و أهله بنور
دولته، و لا یستخفی بشیء من الحق مخافة أحد من الخلق. اللهم عجل
فرجهم، و أظهر فلجهم [5] ، و اسلک بنا منهجهم، و أمتنا علی ولایتهم، و
احشرنا فی زمرتهم و تحت لوائهم، و أوردنا حوضهم، و اسقنا بکأسهم، و لا تفرق
بیننا و بینهم، و لا تحرمنا شفاعتهم، حتی نظفر بعفوک و غفرانک، و نصیر الی
رحمتک و رضوانک، اله الحق رب العالمین. یا قریب الرحمة من المؤمنین و
نحن أولئک حقا لا ارتیابا، یا من اذا أوحشنا التعرض لغضبه آنسنا حسن الظن
به، فنحن واثقون [6] بین رغبة و رهبة ارتقابا، قد أقبلنا لعفوک و مغفرتک
طلابا، فأذللنا لقدرتک و عزتک رقابا، فصل علی محمد و آل محمد الطاهرین، و
اجعل دعاءنا بهم مستجابا، و ولاءنا لهم من النار حجابا. اللهم بصرنا
قصد السبیل لنعتمده، و مورد الرشد لنرده، و بدل خطایانا صوابا، و لا تزغ
قلوبنا بعد اذ هدیتنا، وهب لنا من لدنک رحمة، یا من تسمی من جوده و کرمه
وهابا، و آتنا فی الدنیا حسنة و فی الآخرة حسنة، و قنا عذاب النار ان حقت
علینا اکتسابا، برحمتک یا أرحم الراحمین. ثم تصلی صلاة الزیارة، ثم تعود و تقف علی الضریح، و تقول: یا
ولی الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یأتی علیها الا رضاه، فبحق من
ائتمنک علی سره، و استرعاک أمر خلقه، و قرن طاعتک بطاعته، و موالاتک
بموالاته، تول صلاح حالی مع الله عزوجل، و اجعل حظی من زیارتک تخلیطی
بخالصی زوارک، الذین تسأل الله عزوجل فی عتق رقابهم، و ترغب الیهم [7] فی
حسن ثوابهم. وها أنا ذا الیوم بقبرک لائذ، و بحسن دفاعک عنی عائذ،
فتلافنی یا مولای! و أدرکنی، و اسأل الله عزوجل فی أمری، فان لک عندالله
عزوجل مقاما کریما، صلی الله علیک و سلم تسلیما. ثم قبل الضریح، و توجه الی القبلة، و ارفع یدیک، و قل: اللهم
انک لما فرضت علی طاعته، و أکرمتنی بموالاته، علمت أن ذلک لجلیل مرتبته
عندک، و نفیس حظه لدیک، و لقرب منزلته منک، فلذلک لذت بقبره لواذ من یعلم
أنک لا ترد له شفاعة، فبقدیم علمک فیه، و حسن رضاک عنه، ارض عنی و عن
والدی، و لا تجعل للنار علی سبیلا و لا سلطانا، برحمتک یا أرحم الراحمین. ثم تتحول من موضعک، وقف وراء القبر، و اجعله بین یدیک، و ارفع یدیک، و قل: اللهم
لو وجدت شفیعا أقرب الیک من محمد و أهل بیته الأخیار الأتقیاء الأبرار
علیه و علیهم السلام لاستشفعت بهم الیک، و هذا قبر ولی من أولیائک، و سید
من أصفیائک، و من فرضت علی الخلق طاعته، قد جعلته بین یدی، أسألک یا رب!
بحرمته عندک، و بحقه علیک، لما نظرت الی نظرة رحیمة من نظراتک، تلم بها
شعثی، و تصلح بها حالی فی الدنیا و الآخرة، فانک علی کل شیء قدیر. اللهم
ان ذنوبی لما فاتت العدد، و جاوزت الأمد، علمت أن شفاعة کل شافع دون
أولیائک تقصر عنها، فوصلت المسیر من بلدی قاصدا الی ولیک بالبشری، و متعلقا
منه بالعروة الوثقی، و ها أنا یا مولای! قد استشفعت به الیک، و أقسمت به
علیک، فارحم غربتی، و اقبل توبتی. اللهم انی لا أعول علی صالحة سلفت
منی، و لا أثق بحسنة تقوم بالحجة عنی، و لو أنی قدمت حسنات جمیع خلقک، ثم
خالفت طاعة أولیائک، لکانت تلک الحسنات مزعجة عن جوارک لی، غیر حائلة بینی و
بین نارک، فلذلک علمت أن أفضل طاعتک طاعة أولیائک. اللهم ارحم توجهی بمن توجهت به الیک، فلقد علمت أنی غیر واجد أعظم مقدارا منهم لمکانهم منک، یا أرحم الراحمین. اللهم
انک بالانعام موصوف، و ولیک بالشفاعة لمن أتاه معروف، فاذا شفع فی متفضلا
کان وجهک علی مقبلا، و اذا کان وجهک علی مقبلا أصبت من الجنة منزلا. اللهم
فکما أتوسل به الیک أن تمن علی بالرضا و النعم، اللهم أرضه عنا، و لا
تسخطه علینا، و اهدنا به و لا تضلنا فیه، و اجعلنا فیه علی السبیل الذی
تختاره، و أضف طاعتی الی خالص نیتی فی تحیتی، یا أرحم الراحمین. اللهم صل علی خیار خلقک محمد و آله، کما انتجبتهم علی العالمین، و اخترتهم علی علم من الأولین. اللهم
و صل علی حجتک و صفوتک من بریتک، التالی لنبیک، القیم بأمرک، علی بن
أبیطالب، و صل علی فاطمة الزهراء، سیدة نساء العالمین، و صل علی الحسن و
الحسین شنفی [8] عرشک، و دلیلی خلقک علیک، و دعاتهم الیک. اللهم صل علی
علی، و محمد، و جعفر، و موسی، و علی، و محمد، و علی، و الحسن، و الخلف
الصالح الباقی، مصابیح الظلام، و حججک علی جمیع الأنام، خزنة العلم أن
یعدم، و حماة الدین أن یسقم، صلاة یکون الجزاء علیها أتم رضوانک، و نوامی
برکاتک و احسانک، اللهم العن أعداءهم من الجن و الانس أجمعین، و ضاعف علیهم
العذاب الألیم. ثم تقول أیضا: اللهم اجعل نفسی مطمئنة بقدرک،
راضیة بقضائک، مولعة بذکرک و دعائک، محبة لصفوة أولیائک، محبوبة فی أرضک و
سمائک، صابرة علی نزول بلائک، مشتاقة الی فرحة لقائک، متزودة التقوی لیوم
جزائک، مستنة بسنن أولیائک، مفارقة لأخلاق أعدائک، مشغولة عن الدنیا بحمدک و
ثنائک [9] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اشاره به آیات 46 - 49 سورهی مبارکهی اعراف. (2) الخطل بالتحریک: المنطق الفاسد المضطرب مجمع البحرین 1: 666، (خطل). (3) یقال: أسود غربیب أی شدید السواد. المصدر 2: 300، (غربب). (4) و فی المصباح: لسره. (5) الفلج: الظفر و الفوز. مجمع البحرین 2: 425، (فلج). (6) واقفون (خ ل). (7) فی المصباح: الیه. (8) الشنف من حلی الأذن، و قیل: ما یعلق فی أعلاها، و قیل: الشنف ما یعلق فی الیسری و القرط فی الیمنی. مجمع البحرین 1: 546، (شنف). (9) مصباح الزائر: 476، بحارالأنوار 102: 178. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 569