نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 399
خریداری گوسفند برای عید قربان
ماه ذیحجه نزدیک انجام مراسم حج بود، «اسحاق بن جلاب» میگوید (به دستور
امام هادی) گوسفندهای بسیار خریدم، آنها را به اصطبلی که در منزل امام بود
آوردم، سپس مرا خواست و آن گوسفندان را از آن اصطبل به جای وسیعی انتقال
داد و در آنجا همهی آن گوسفندان را بین مردم و بستگانش تقسیم نمود (تا
برای مراسم عید قربان، گوسفند فراوان در دسترس باشد). سپس من در روز
هشتم ذیحجه از آن حضرت خواستم اجازه دهد تا (از سامرا) به بغداد نزد پدرم
بروم، آن بزرگوار به من نوشت: «فردا در نزد ما بمان، سپس برو.» من روز عرفه
(نهم) در سامرا ماندم و شب عید قربان در ایوان خانه امام هادی علیهالسلام
خوابیدم، هنگام سحر، آن جناب نزد من آمد و فرمود: «ای اسحاق برخیز.»
برخاستم و چشمم را گشودم ناگاه خود را در خانهام در بغداد دیدم، نزد پدرم
رفتم و در کنار دوستان و آشنایانم نشستم، به آنها گفتم: «روز عرفه (نهم) در
سامرا بودم و اکنون روز عید به بغداد آمدم.» [1] با اینکه فاصلهی سامرا
تا بغداد، بسیار است.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اصول کافی، ج 1، ص 498 و 499. منبع: نگاهی بر زندگی امام هادی؛ محمد محمدی اشتهاردی؛ نشر مطهر چاپ دوم بهار 1377.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 399