نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 369
خبر از شیعه شدن پسر
گونهای دیگر از کرامات امام هادی علیهالسلام خبر از آینده افراد است، که به نمونهای در این موضوع اشاره میشود. «هبةالله
بن ابی منصور» نقل میکند که مردی بود به نام «یوسف بن یعقوب» اهل فلسطین،
روستای «کفرتوثا» که بین او و پدرم رفاقت و دوستی بود. روزی یوسف به دیدار
پدرم به «موصل» آمد و چنین گفت: متوکل مرا به «سامره» احضار نموده و من
برای نجات از شرِّ او یکصد دینار طلا برای امام هادی علیهالسلام نذر
کردهام. پدرم نیز کار و نذر او را تحسین کرد. آنگاه به سوی سامرا حرکت
کرد. یوسف که مردی نصرانی (مسیحی) بود، با خود گفت: اوّل پول نذری را
به علی بن محمد الهادی علیهالسلام برسانم، آنگاه نزد متوکل روم. اما
مشکلش این بود که آدرس منزل حضرت را نمیدانست و از سراغ گرفتن نشانی خانه
آن حضرت نیز میترسید؛ چون احساس میکرد اگر متوکل از این امر باخبر شود،
او را بیشتر آزار میدهد. ناگهان بر دلش گذشت که مرکب خود را آزاد گذارد،
شاید به خانه آن حضرت دست یابد. مرکب او همین طور در کوچههای سامرا
میرفت تا سرانجام در کنار خانهای ایستاد. هر کاری کرد حیوان حرکت کند، از
جایش تکان نخورد! در این میان، جوانی سیاه پوست از داخل خانه خارج شده،
خطاب به او گفت: تو یوسف بن یعقوب هستی؟ او با تعجب به غلام نگاه کرد و
گفت: بلی! آنگاه غلام به درون خانه برگشت، یوسف میگوید: من با خود گفتم
که دو نشانه به دست آمد: یکی اینکه مرکب، مرا به خانه این مرد خدا راهنمایی
کرد و دیگر اینکه در این شهر غربت آن غلام با نام مرا صدا زد. در همین فکر
بودم که غلام دوباره در را باز کرد و گفت: یکصد دینار را در کاغذی در
آستینت قرار دادهای؟ با تعجب گفتم: بلی! با خود گفتم: این هم نشانه سوم.
پول را به آن جوان داده، با اجازه امام هادی علیهالسلام وارد خانه شدم و
راز آمدنم را به سامرا و خدمت آن حضرت بیان کردم و اضافه کردم که مولای من!
تمام نشانهها برای من ثابت گردیده و حجت بر من تمام شده و حقیقت آشکار
گشته است. حضرت هادی علیهالسلام فرمود: «ای یوسف! [با این حال] تو
مسلمان نمیشوی! ولی از تو پسری به دنیا میآید که او از شیعیان ما
میباشد! و این را بدان که ولایت و دوستی ما به شما سودی میرساند... تو از
متوکل نگران مباش، او دیگر نمیتواند به تو ضرری برساند....» یوسف نزد
متوکل رفت و بدون کوچکترین آسیبی از نزد متوکل برگشت، و طبق خبر حضرت
هادی علیهالسلام بدون ایمان از دنیا رفت، ولی خداوند پسری به او داد که از
دوستان اهل بیت علیهمالسلام بود، و همیشه افتخار میکرد که مولایم امام
هادی علیهالسلام از تولد و آمدن من خبر و بشارت داده است.[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) اثبات الهداة، ج 3، ص 371، ح 37؛ محجة البیضاء، ح 4، ص 313. منبع: گوشهای از کرامات امام هادی؛ حسین تربتی برگرفته از ماهنامه مبلغان.
نام کتاب : دانشنامه امام هادی علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 369